آخرین ترانه ی باران

هیچ کس تردامن نیست ـ دیگران می پوشند ومابرآفتاب نهاده ایم ـ شمس تبریزی

آخرین ترانه ی باران

هیچ کس تردامن نیست ـ دیگران می پوشند ومابرآفتاب نهاده ایم ـ شمس تبریزی

تقدیم به دوستی که می گفت: بازندگی مدارا می کنم...سهیک

با هرزبان ومرام وکلام به پشتیبانی بی بهانه وعاشقانه از خانم شیرین  عبادی برنده جایزه صلح نوبل وتلاشگرخستگی ناپذبرحقوق بشر وزنان بشتابیم 

 

دل نوشت_ تقدیم به دوستی که می گفت : با زندگی تنها مدارا می کنم 

 

ازره گریز نیست..

می خواندت براه

بانگی .. صدای غم آلود و گنگ ومبهمی :

با من بیا بخوان

فریاد کن بجوش

راه گریز..... نیست

این رسم زندگی است

تنها امید می دهدت شوق ماندگار

هرگزنگو که نیست

هرغنچه ای شکفت

هرنورسی ... رسید

شوق وامید بود

هربامداد که از پشت کوه ها

نوری دمید.... راهی به ماندن است

ازره گریز نیست

فرادی نامده

یک روزد یگراست

شاید.....

یک پنجره به نور

یک روزن گشوده به تمنای زندگی

ازره گریز نیست

شعری دوباره بگو

دستی دوباره بکش

     به آشفتگی موی زندگی

راهی دوباره بجوی

حرفی دوباره بزن

راه گریز نیست

یک ر وز آمدی بجهان خنده رو ومست

یک روز می روی

         آرام وبی تپش ومنگ وبی صدا

راه گریز نیست

این رسم زندگی است.

سهیک _ ژانویه ۲۰۰۹ سالگشت پنجمین سال گشودن دفترآخرین ترانه ی باران