آخرین ترانه ی باران

هیچ کس تردامن نیست ـ دیگران می پوشند ومابرآفتاب نهاده ایم ـ شمس تبریزی

آخرین ترانه ی باران

هیچ کس تردامن نیست ـ دیگران می پوشند ومابرآفتاب نهاده ایم ـ شمس تبریزی

ردپای خون.......................................سهیک

شبی تاریک چون دلهای بدکیشان

میان راه ناهموارو پیچاپیچ

نمای دور مه آلود وناپیدا

صدای زوزه گرگی...نه...گرگانی

که از دیدار تن ها مست و خوشحالند

میان دره ها پیچید.

.......................

دمی دیگر صدا خاموش..

وگرگان سیر....با لبهای خون آلود

وبرراه میان کوه...

تنها ردخون پیداست.................

یکی برقبرکوروش سالهای پیش باتردیدمی گفت این سخن : مردم!......بیاسائید.....راه گردنه امن است!