آخرین ترانه ی باران

هیچ کس تردامن نیست ـ دیگران می پوشند ومابرآفتاب نهاده ایم ـ شمس تبریزی

آخرین ترانه ی باران

هیچ کس تردامن نیست ـ دیگران می پوشند ومابرآفتاب نهاده ایم ـ شمس تبریزی

کودکان کار قربانیان شرایط اجتماعی بیمار..................سهیک

کودکان کار.........

 

با چشمانی پرتمنا

ودستانی لطیف چون گلبرگ

می دود در کوچه- خیا با ن های رنج

بدنبا ل تو... بدنبا ل من

برای زنده ماند ن.

 

فرزندان کارزائیدگان دردو اندوه وفقرند

وبرایند پیوند های ناخواسته واجباری...

حاصل خریدوفروش تن و احسا س

 

شانه ها ظریفشا ن

بارزنده بودن را به سختی میکشد

بادستهای ناتوانش

درجا ده های بی سرانجامی...

روزمرگی تکرار

 

دیروزش را به یا د ندارد

امروزش راباورنمی کند

ونقشی ازفردا درتصورش پیدا نیست.

 

آموزشگاهش کوچه وخیابا ن

وآموزگارانش.. مردم جامعه نابهنجار

وآموخته ها یش کنگ و مبهم لکنت دار

 

وجود کودکان کار نشان شرمی است

برپیشانی قدرتمندان تبهکار

 

سرمایه وزوردرگردش مدامند

تادرلابلای چرخ دنده های ماشینی خود

ازرنج دیگران...برای خودگنج بسازند.....

 

کودکان کار هیچ گاه دست ازکار نمی کشند

چون توقف کاریعنی مرگ

کودکان کارازبی حقوق ترین کارگران!!! جهانند

 

*************************

در خیابان بدنبالم می دود

وبا خواهشی دردآلود می پرسد: آدامس نمی خواهی؟

نگاهش میکنم.... ازجنس کار نیست

درچهره خسته اش برج بلندی را میبینم

که شکم گنده ها در سونا وگرمابه اش مشغول معامله اند

پاهایم بی حس میشوند ودردی قلبم را میسوزاند

نگاهی ازسرشوق به او انداخته و می پرسم: نامت چیست؟.... با بی میلی تمام پاسخ میدهد: علی

سئوال می کنم: چندسال داری؟......... شانه هایش را بالا میاندازد و جواب می دهد: نمی دانم!

می پرسم درس می خوانی؟............ به مدرسه میروی؟......... می گوید: نه

درحالیکه تلاش می کنم نیم لبخندی ازرضایت بر لبانش بنشانم ازاو جدا میشوم........

 

دراتاق تنهایی خود چشم برهم میگذارم تا چهره خسته اورا هم چنان درذهنم تصویرکنم...

نمی دانم چرا؟ ولی یادو نام علی دستفروش این واژه هارا دردیدگانم به صف کشیده اند....

خرید وفروش- اجاره- زن.. تجاوز- نوزاد- تکدی گری کودکان اجبار- فقر- بیکاری- بیماری رنج – کتک

گریه – اندوه- زور- بهره کشی- بی عدالتی عریان- ناهنجاری- فساد ...

 

علی هارا بایددریافت ..آنها به نا ن ومحبت نیازمندند...

جای آنها درپشت میز مدرسه است نه درکوی وخیابا ن...

 

کودکان کاررادرک کنیم .. بی تفاوت ازکنارشان نگذریم

وتلاش کنیم گل لبخندی ...هرچندکوتاه را برلبان دلخوشی تب دار شان بکاریم.