نقطه.....سرخط
.........................
از شب نوشتم...ازسوز...
ازسرما...
ازعریانی باغ ها.
ازتنهائی تاغ ها
ازغار و غار نابهنگام کلاغ ها....
برنوشته ام خط کشیدند
ومن باز می نویسم
نقطه..............سرخط...---------------
از آبی در یا نوشیتم...
از بی تابی موجها
ازپرکشیدن بی بهانه تا اوجها
از تک...تک...نه....
که از ....فوجها...
نوشته ام را پاک کردند
ومن پرشورترزپیش می نویسم
نقطه............سرخط...------------------
از دیروز های امید نوشتم
ازامروز های دلتنگ
تا...فرداهای مبهم
ازرا های ناامن پرزراهزن...نوشتم
نوشته ام را به آب شستند..
ومن دلگرم ترزپیش...می نویسم
نقطه....سرخط....---------------------
ازآواز نوشتم
ازپرپرواز نوشتم
ازپارگی سیم های ساز نوشتم
ازبی واهمه شروع و بی مهابا...آغاز نوشتم
نوشته هایم را سوزاندند
خامه ای تیزتربدست گرفتم و نوشتم
نقطه.....سرخط ---------------------
ازجان بخشی باران نوشتم...
از گل های خشکیده درگلدان نوشتم
از تاق ترک خورده ی ایوان نوشتم
از بی روزنی زندان نوشتم
نوشته هایم را ربودند
شورم فزون ترشد
خامه را بخون دل آغشتم ونوشتم
نقطه....سرخط..---------------------
درکودکی نوشتن واژه ی نقطه را آموختم
در نو جوانی روش شروع را
درمیانسالی نوشتن خط را
واکنون درسراشیبی زندگی
این سه را باهم در آمیخته ام
وتا نفس راه گلو را بشناسد
هم چنان می نویسم.......نقطه....سرخط.._____________
بگذار خط بزنند...بگذار بربایند..بگذاربسوزانند..بگذارپاره کنند
در نهان خانه ی فکرم...هزارهزار گل واژه دلچسب شوق وشوروعشق
درصف انتشارایستاده اند........تازندگی هست..
تا توان و دریاوشی وهمت...بی بهانه می نویسم
نقطه....سر خط..--------- دوباره نقطه...سرخط...----------نقطه.
...........................................................................!
کرمانشاه..شهریور 83 سهیک ترانه ی گنگ باران.
.
زیبا سرودی سهیک جان
موفق باشی
بدرود
سهیک نازنین سلام
ای قصه گوی عاشق داستان های نگفته..شورتو افزون تر
دل نوشته ات خود کلید گشودن درب قلعه سنگ باران است
عالی است ...دوباره نقطه سرخط
تو امید دل تنگی های مائی
نجواهایمان را هم چنان فریادکن..دیو قصه در بیهوشی است
متاسف شدم که آرشیو شما نیامده
من بسیاری از آنها را دردفترم یادداشت کرده ام
خواستی بگوبرایت بفرستم..
سلامتی و موفقیت روزافزونت را آرزومندم
ای همیشه ترانه ی دلچسب باران
زیبا سرودی و باز هم به سروده های خود ادامه بده .اگر توانستی به ما هم سر بزن .منتظر سروده های بسشتر هستم .اعتماد
سهیک ! چقدر باران نمی بارد !!!؟؟؟
و عرق روی گردن این شهر خشکیده .
ترانه ای بخوان .
سلام ...بازم مثل همیشه زیبا بود...موفق باشی و سربلند و در پناه حق
خیلی زیبا بود.مثل همیشه.
سلام بر سهیک عزیز
دلم تنگ شده بود برای دلنوشته های سهیک که هر بار با خوندنشون بیشتر و بیشتر پی به اعماق وجود می برم ...
بنویس
کات
نقطه ( ته خط )
سر خط
بنویس
.
.
.
قصه ی همیشه تکرار ...
شاد و تندرست باشی .
ای سهیک عزیزم.سلام.الهی فدات شم که انقده با معرفتی نازنین(از خودم عشقولانه در وکردم .خوب بود؟؟)
به خدا نمیدونم چطور از اینهمه محبتت تشکر کنم.دیگه نمیخواستم برگردم ولی پیغامهای شما دوستان منو خیلی دلگرم کرد .از این ارشیوم پاک شدم ناراحت نیستم از اینکه دوستانی مثل شما پیدا کردم خیلی خوشحالم سرور...
سهیک جان سلام
خوبی نازنین؟
نوشته هایت را کدوم پدرسوخته ای خط زده؟
واقعامتاسفم امیدوارم که زودتربریند
نوشته ات قشنگ و عمیق بود مانند همیشه گل کاشتی
سالم و سرحال باشی همیشه
سلام .
با من از زمزمه ی مبهم باران تو بگو
تو، آخرین ترانه ی باران...
نوشته هاتون من رو به یاد چوبک انداخت .
سلام سهیک نازنین
قبل از هر چیز ممنونم از همه مهربانیت و همه راهنماییهای سازنده ات که همیشه مرا در جهتی به سوق داده است...
می دانی
تا عاشق نباشی جایی توان ماندنت نیست!
این خانه شیشه ای تنها سرای امن من است پس می سازمش !!!
من از این باغ دلم میگیرد....
لیک جای دیگر پناهیم نیست...
همیشه پاینده باشی......
سهیک نازنین باسلامی چوبوی خوش آشنائی
بازهم نقطه سرخط
ازنوشته های شما بسیار یادگرفته ام
خیلی چیزها..تلاش و کوشش
خستگی ناپذیری...مبارزه و مقاومت
ازراهنمائی های شماهم همیشه سود میبرم ممنون
همیشه موفق تر از پیش باشی
درود سهیک جان نوشته برگزیده ات را خواندم وهمین طور نوشتار قبلی را.....نشسته ام اینجا وجمله ها رانگاه می کنم ....فقط چند کلام....شوق .....پرواز ....قفس....حسرت ....مرگ
ما را نه غم دوزخ است و نه حرص بهشت
سلام
از دیروز های امید نوشتم
ازامروز های دلتنگ
تا...فرداهای مبهم
ازرا های ناامن پرزراهزن
....جای تاسف داره !
.
سر خط
دوباره . سر خط.
خیلی زیبا بود
موفق باشی .........
همچنان بنویس...