آخرین ترانه ی باران

هیچ کس تردامن نیست ـ دیگران می پوشند ومابرآفتاب نهاده ایم ـ شمس تبریزی

آخرین ترانه ی باران

هیچ کس تردامن نیست ـ دیگران می پوشند ومابرآفتاب نهاده ایم ـ شمس تبریزی

دمی با حافظ.....پیامی برای نازنین دوستانم...................سهیک

آ ن کیست کزروی کرم باچون منی یاری کند

برجای بدکاری چومن یک دم نکوکاری کند

 

اول به بانگ نای ونی آردبه من پیغام دل

وانگه به یک پیمانه می بامن هواداری کند

 

زان طره پرپیچ وخم سهل است اگربینم ستم

ازبندوزنجیرش چه غم آنکس که عیاری کند

 

چون من – گدای بی نشان- مشکل بودیاری چنان

سلطان کجا عیش نهان با رندبازاری کند؟

 

پشمینه پوش تندخو کزعشق نشنیده ست بو

ازمستی اش رمزی بگو تاترک هشیاری کند

 

باچشم پرنیرنگ او حافظ مکن آهنگ او

کان چشم مست شنگ اوبسیارمکاری کند!

…………………………………………….

صبح است ساقیا………….قدحی پرشراب کن

دورفلک درنگ ندارد…………شتاب کن!

 

زان بیشترکه عالم فانی شودخراب

مارا به جام باده گلگون خراب کن.

……………………………..

 واژه ی دوستت دارم را بهم بیشتربگوییم که این آسان ترین کاراست.

راه سفرم درپیش است……تا ناکجاآبادبودن خواهم تاخت به شوق دیدن و بوسید نتان...

دوستت دارم را عاشقانه درورقی ازبرگ گل می پیچم تا مشتاقانه به فرگاه شما تقدیم کنم

به شما که چون هوایی پاک در لحظه لحظه های بودن من جاری بوده و هستید…..دوستتان دارم بسیار.

صبا – بنفشه- حاجیه-پری دخت -قاصدک – سبا – هانا- نیوشا – آزیتا –عسل –هنگامه- پرند- ترانه – شازده خانم

زهره- شاپرک- مادمازل- گلدونه-ابریشم- نازنین-دیوانه عاشق- رعنا- جواد-اندیشه-فرداد-یحیی- رضا-سربدار-