آخرین ترانه ی باران

هیچ کس تردامن نیست ـ دیگران می پوشند ومابرآفتاب نهاده ایم ـ شمس تبریزی

آخرین ترانه ی باران

هیچ کس تردامن نیست ـ دیگران می پوشند ومابرآفتاب نهاده ایم ـ شمس تبریزی

پرهیز از صحبت با پیمان شکنان...... سهیک

پیرپیمانه کش ما که روانش خوش باد _ گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان ( حافظ )

سهیک

پدرومادر بیماری که فرزند چهار ساله خود را شکنجه  نموده وتا حد مرگ به زیر ضربات مرگ آفرین می گیرند صلاحیت نگاهداری از فرزند خود راندارند وباید اینان دربیمارستان روانی تحت درمان روانشناسی قرارگیرند

................................................................................

خواجه شمس الدین محمد شیرازی را باید درآنسوی  شاعری اش یک " حکیم غزلسرا " نامید _  غزلیات خواجه درکنار زیبایی وعمق که ناشی ازدقت فراوان  نامبرده درانتخاب زیباترین واژه ها ست _ دارای درس هایی است که سرایشگر بنابرتجربیات شخصی بعنوان پند و اندرز به دیگران ارائه کرده است.

دراین بیت خواجه از قول پیر پیمانه کش هشدار می دهد که از صحبت ومعاشرت با " پیمان شکنان " باید پرهیز نمود _ به راستی این پیمان شکنان چه کسانی می توانند باشند؟

من معتقدم پیمان شکنان به کسانی اطلاق می شود که در وفاداری به عهد وپیمان دوستی سست و شکننده هستند _ پیمان شکنی  شامل هم کسی می تواند باشد و پیمان شکن نیز شامل همه می گردد _ کسانی که دردوستی و ارتباط بادیگران کم می آورند " پیمان شکن هستند _ کسانی که بدون دلیل خاصی برپیمان های دوستی خود بادیگران خط می کشند و به اندک بهانه ای دوستی های چنددهه ای خود وخاطرات شیرین ان رافراموش می کنند درحقیقت کسانی هستند که  به ثبلت شخصیتی نرسیده اند واین هیچ گونه  ربطی به سن وسال  وتجربه اندوزی افراد ندارد  _

کسانی را می توان شناسایی کرد که بی وبا اندک بهانه ای چشم خود رابر چندین دهه از دوستی وارتباطات دیرین برهم می گذارند و سعی می کنند بخشی از خاطرات خودرا محو کنند  _ که البته کاملا شدنی نیست _ یک عکس ویا یک هدیه ویا یک خاطره شیرین می تواند چنین افرادی را به سال ها ودهه های گذشته باز گرداند _ دراینجاست که  درب بایگانی خاطره ها گشوده می گردد وشخص بی وفا وپیمان شکن را ناخود آگاه وناخواسته به دوران هایی می کشانند که درانتها به جز اندوه وافسوس وآه وپشیمانی برای پیمان شکن دربر ندارد .

ولی علت این پیمان شکنی ها چیست ؟

برخی آدم ها کم ظرفیت هستند _ اینگونه افراد به دلیل   جمع وتلنیار شدن عقده های حل نشده  دروان کودکی و نوجوانی وجوانی خود به محض اینکه کوچکترین تغییر شرایت اقتصادی خود با اطرافیان ودوستانشان حس کنند وبه قول معروف به نیم کیسه ای برسند یکباره همه خاطرات گذشته خود رافراموش کرده وبردوستی های چند دهه خود بادیگران خط می کشند  _ چنین تغیرات شخصیتی نشان از این دارد که اینگونه افراد  ظرفیت وتوان هماهنگی خود باشرایط تازه پیش امده درارتباط بادیگران راندارند _

برای نمونه دو دوست یکی به دنبال هنر وادبیات و شعر و مطالعه تحقیق می رود ودیگری به سوی بازار وکسب سرمایه  _ اولی به کسب  علم ودانش وآگاهی می پردازد ودومی به دنبال مظاهر وجلوه های سطحی زندگی _ دراینجاست که راه ایندو از هم جدا می گردد  وشخص دوم احساس مس کند که دیگر نیازی به دوست دیرین خود ندارد چراکه  نقطه مشترک پیوند وارتباط بین آنها سست شده و مسئله مشترک فکری برای گفتگو ندارند _

دراینجاست که سخن خواجه به بهترین شرایط ممکن درباره اینگونه " پیمان شکنان " مصداق پیدا می کند

پیر پیمانه کش ما که روانش خوش  باد ............ گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان

و من که  دوبیتی خیام بزرگ را جلوه نمای اتاق کوچک خود نموده ام به اینگوه افراد آنرا یاد آئرا یادآورمیکنم

مائیم ومی ومطرب واین کنج خراب          جام می وجام باده پردرد وشراب

فارغ زعذاب رحمت و بیم عذاب        آزاد زآب وباد واز آتش وخاک

روزی جام باده را به سلامتی هم می نوشیدیم وامروز در به سلامتی گفتن یادی  از تو نمی کنم _ گرچه تاهمیشه سلامت بودن وخرسند وشاد زیستن تو آرزوی من بوده وخواهد بود.....

 

سهیک 2011/05/26

نظرات 1 + ارسال نظر
مهدی 6 - خرداد‌ماه - 1390 ساعت 02:06 ق.ظ http://spantman.blogsky.com

گفتی بدهم کامت و جانت بستانم
ترسم ندهی کامم و جانم بستانی (حافظ)

شاید این هم یک جور پیمان شکنی باشه
مطلب جالبی بود لذت بردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد