آخرین ترانه ی باران

هیچ کس تردامن نیست ـ دیگران می پوشند ومابرآفتاب نهاده ایم ـ شمس تبریزی

آخرین ترانه ی باران

هیچ کس تردامن نیست ـ دیگران می پوشند ومابرآفتاب نهاده ایم ـ شمس تبریزی

درموسم برگ ریزان وبیاد سپری شده ها.......سهیک

لختی باخود وگردروبی ازبایگانی یادخانه ای که همچنان کارمی کند!…………………… سهیک

 

بدنیاآمدن- بدنیا آمدم

 ویا به زور آوردنم تا تنی چند خرسند! بی فصلی نسل را بیکدیگرتهنیت گویند!

همه ازاین بدنیا آوردن خندان بودند جزمن که گریه می کردم!

وگریه وگریه وشیرمادر که شهدی شد به کامم برای کم کم شکل گرفتن ودست وپازدن!….

 

 

کودکی- آرام آرام کمکم کردند تا راه رفتن وسخن گفتن وشنیدن بیاموزم ونگرانی مادر آنچنان  بی انتها بود که ازخود لختی غافل می شد ولی ازمن نه! بیدا رمی ما ند شعرمی خواند تا من به خواب روم این بزرگواری راتنها در گلکاری می توان نظیرجست که به عشق رویشی بذری رادرزمین دلش میکارد وبا آ ب وجود آبیاریش می کند تا بارورگردد……. مادر جوانی اش راچون هیمه می سوزاند تا فرزندش درهرم این گرما رشد کند

کودکی کردم – شیشه شکستم- زنگ خانه هارازدم وگریختم ودرزمین های ناهموار باکفشهای ناموافق بدنبال توپ دویدم – زمین خوردم ومجروح شدم - خندیدم ازته دل وگریه هایی بادلیل وبی دلیلی که با یک آب نبات به آرامش ره می سپردند…… همه وهمه راازسرگذراندم تا ازبهترین دوران زندگی یعنی کودکی فاصله بگیرم

اگرچه برای هزاران سئوال نقش گرفته در ذهنیتم پاسخی درخورتوجهی دریافت نکردم !

 

نوجوانی -  کم کم قدکشیدم- شوق رفتن به مدرسه وکیف وکتاب وخواندن ونوشتن آموختن- مدرسه رفتم تا درکنارآموختن دانش  دستهای نورس ولطیفم با ضربات ترکه آشنا گردد تا یاد بگیرم

کی بخندم؟ کی سکوت کنم؟- تا بدانیم صف چیست ومهتاب را با هی  دوچشم وصابون رابا صاد باید نوشت!

کم کم بوی جنسی دیگربامشامم آشناشدونگاه نورس وجستجوگروکنجکاوم بانگاهی تازه  گره خورد- نگاهی  عمیق وماندنگار – آن هوس بی سرانجام که عشق اولش می خوانند! قرا ر ومدا رها ودیدار های با ترس ولرز وبوسه های  یواشکی و نامه های بی امضا که تنها دوستت دارم ها ونقاشی قلبی تیرخورده نشان بارزش بود

ولی آن اولین هوس دلچسب پس ازچندی به خانه بخت!! رفت گرچه زیباترین وماندگار ترین خاطره را  درقفسه  بایگانی احساس من به یادگار گذاشت.......یادگار همیشه جاویدی که هنوز تداعی اش مرا به دنیایی شیرین وسرشارازخوشی می کشاند.

نوجوانی دوران تخیل ها ورویاهای بی سرانجام است دورا ن کم تجربگی – آزمایش وخطا- گاهی به ته بن بست رسیدن ودوباره راهی را طی کردن- شور وشوق وهوس این دوران آنچنان گسترده است که گاهی انسان خیال  می کند اگراراده کند خوا هد توانست  به آسانی به فتح قله های بس بلند دست یابد!!

 

 .... جوانی ومیانسالی را به مهلت دیگری موکول می کنم.....

.............................................................................

بیاد همه آنهایی که بی بهانه دوستشان می دارم

برای تو که مانند هیچکس نیستی........... سهیک

افسوس که نمی دانی.......!

اگرمی دانستی چقدردوستت دارم

هرگزبر آئینه چشم نمی دوختی

تا به دنبال پیداکردن رمزها باشی........

باتوهستم........ باتو

ای تبسم مهربرتبا ردلتنگی

دلریخته ومجنون آب وآتش عشق

بامن بگو..... این چه رازیست درقعرچشمان تو

که  برای گشودن ا ین پیچیده چیستا ن

باید دربرهوتی ا ز شوق و شورواحساس سرگردان شد؟؟؟؟؟

آرام وبی صدا افسوس می خورم

تا صدای پای احساسم بیدارت نکند

کاش می دانستی .... ای کا ش.............!

 

 

................ حکم ضد انسانی سالها زندان بجرم دگراندیشی همه زندا نیان عقیدتی بویژه تازه ترین احکام دررابطه با مجید توکلی – احمد قصابان و احسان منصوری را محکوم نموده وخواهان آزادی هرچه سریع تر این جوانان و هم چنین روناک صفارزاده تلاشگرحقوق زنان درسنندج وا زکوششگران کمپین یک ملیون امضا برای برابری و منصوراسانلووابراهیم مددی اززحمت کشان شرکت واحد گردیم.

حمله پلیس اسرائیل به زندانیان فلسطینی که منجربه کشته شدن یکی ازآنها گردید وهمچنین طرح دولت اسرائیل مبنی برقطع برق وسوخت نوار غزه مورد انزجار عموم انساندوستان جامعه بشری می باشد.

.......................

 وبادمی با حافظ این متن بلند رابه انتها می رسانم......

در این مقام مجازی  بجزپیاله مگیر

دراین سراچه بازیچه غیرعشق مباز

به دلق پوش ریایی مگو حکایت عشق

که نیست سینه ارباب کینه محرم راز

 

 

 

 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
aram 1 - آبان‌ماه - 1386 ساعت 01:37 ق.ظ http://aramesh.blogpost.com

sahik jan salam
gobi azize del?
hamishe neweshteh hay shoma darsi baray yad gereftan darad
asheganeh ziba wa golaseh hameh matn gandani
rozegar be kam ostad

س م م م 1 - آبان‌ماه - 1386 ساعت 07:38 ب.ظ http://0k.blogfa.com

سلام

به نام فهربر
















خبر جدید

:

قشنگترین شعر و داستان دنیا تو وبلاگمه


بیا وبلاگ


رو شعر من و داستان من کلیک کن

















عزیزمی نو کرتم



























میبیینمت

ترانه 2 - آبان‌ماه - 1386 ساعت 03:20 ب.ظ http://taraneh-garibe.blogfa.com

سهیک سلام
خوشحالم که به وبلاگم آمدی و یادم کردی
از لطفی که بهم کردی ممنونم ولی مطلبی بود که لازم دیدم توضیح بدم
من اینجا تو اسپانیا برای مهمانداری هواپیما نیامده ام . دانشجوی ارشد مهندسی اویونیک ( الکترونیک هواپیما) هستم لیسانسم را در ایران در رشته الکترونیک گرفته ام و اکنون تقریبا دوسال است که برای ادامه تحصیلات در رشته اویونیک به مادرید دانشگاه هواپیمائیه ایبریا آمده ام .اکنون هم به عنوان کارورز در این شرکت همراه مهندس اصلی هواپیما پرواز می کنم . و امید وارم روزی که بسا دور نیست شاید چند ماه آینده به کشورم برگردم و در این کسوت به مردم و وطنم خدمت کنم و این افتخار را دارم که وقتی برگردم از جمله چند نفر انگشت شمار مهندس هواپیمای زن هستم که در کشورم خدمت کنم

‌sepideh 4 - آبان‌ماه - 1386 ساعت 09:01 ب.ظ http://deltange-naseria.blogsky.com

سلام دوست عزیز، خسته نباشی ...

دلتنگ ناصریا آپدیت شد با :

بغض نشکسته ......

www.deltange-naseria.blogsky.com

موفق باشید.

*** جاوید یاد و نام ناصریا ***

فرداد 5 - آبان‌ماه - 1386 ساعت 01:04 ب.ظ

استاد گرانمایه و دوست ارجمندم.
سلام !
خوبی رفیق ؟
دلم میخواستت ولی درنگ جایز بود و خطا رفت ،
میدانم گشاده ای و جز خوب در بطنت نیست و میگذری...
صمیمی...
چه خوب زندگی را چشیدی !
چه خوب آغاز کردی...
چه آزاد !
چه سرشار و پر اشتیاق.
منهم در گیر صفحات امروزیم هستم نازنین.
نبودم ولی تنبلی هم نکردم !
با تمام وجود عاشق بودم !
با اینکه میدونم اینم موندگار نیست !
منم موندگار نیستم...
ولی اینجا حکایتش فرق داره...
اینجا از آن خودمه !
برای همین اینجا میمونم !!
بنویس : *گرفتار * ...
بخونش : *رها*...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد