آخرین ترانه ی باران

هیچ کس تردامن نیست ـ دیگران می پوشند ومابرآفتاب نهاده ایم ـ شمس تبریزی

آخرین ترانه ی باران

هیچ کس تردامن نیست ـ دیگران می پوشند ومابرآفتاب نهاده ایم ـ شمس تبریزی

گلی جان....همسروهمراهم...عاشقانه دوستت می دارم...........سهیک

گلی...گلی که بویم کرد........ومرافهمید.............

 

خسته بودم ....ازمارکس و

لنین...انقلاب!

مائو را بارها ازبرکردم

وچه گوارارا درذهن خودمرور

چه رویا های قشنگی بودند.....

 

آرزوهای بلند ما چون کوهی ازیخ آب شدند

ومن وما دل آزرده وبهت زده

تماشاگر بازی بازیگران فریب کاری بودیم  که برهرچه زشتی وپلیدی بود

رنگ بی رنگ برادری وبرابری! می پاشیدند

 

جامعه... طبقا ت.....یکتائی... مردم

عدالت.. اعتراض..جوخه های مرگ

وخیل موج سواران بی کاری

که اینک ا زحجره های بدبو ونمنا ک

به کاخها وقصرها راه یافته بودند!!

دیگربهترازا ین نمی شد!

طبقه توحیدی! ومردمی که

در صف نفت ورنج

چشم براه نان وآب رایگان بودند!

 

خسته بودم.. خسته

با زورقی ازآرزوهای رنگی به گل نشسته...

خسته وسرگردان

دربرهوت سرگشتگی و تنهایی خود

بدنبا ل شانه امنی می گشتم

تا تمامی درد هایم را گریه کنم

تا تمامی رویا های بربادرفته ام را بخندم

 

واین چنین شد که گلی رایافتم

گلی....... یک گل خوش رنگ

گلی به زیبایی تمامی گل های جها ن

گلی که... مرا بوکرد

مرافهمید وخواند.... خط به خط.....واژه به واژه

زخم هایم را بادست نوازش گرخویش

شستشوداد

وگریه های  هنگام و نابهنگامم را

باآستین سرشارازمهربانی ا ش پاک کرد

ومرا که در تنگنای کوچه های بن بست سرگردان بودم

وبا پاهای خسته کشان کشان خودرامی کشیدم

به راه باز زندگی کشانید..

 

گلی..... گلی بودکه بابوی دل انگیزش

بمن جانی دگربار بخشید

تا بمانم و تا پایا ن بودنم

درکنار و همگام بااو

سرودعشق وزندگی وامید بخوانم

 

گلی جان!........همسروهمراه وهمگام زندگی ام

باسپاسی بی کران ازهمه مهرافشانی هایت

زیباترین واژه ها را به پا یت میریزم

اگرچه تو بسیارسزاوارترهستی

برزبا ن راندن واژه عشق

گرچه کارساده ای نیست

اما........  اگرعشقی باشد

من سرگشته توام

تا منتهای بودنم

وآخرین کلام جاری برلبهایم.............. دوستت می دارم ..آنقدرکه درشمارنیاید.

 

سهیک بلند ترین ترانه ی بارانی اش را بیاد همسروهمراه وهم آوازش می نویسد.

 

بیست وچهارسال پیش درهمین روزها بود که با زیباترین گل جهان بود نم پیمان بستم...پیمانی جاودان.

گلی...... دراین 24 سال بامن خندید.......گریه کرد....و گوش هوشی شدبرای شنیدن یک عمردل تنگی هایم

گلی........ مرا دگربار بازندگی آشنا کرد.......... گلی مرا خواند و تعریف کرد

گلی........ عاشقانه ترین دوستت دارم ها را بمن هد یه کرد..

ومن مانده درکویر دل تنگی ها دردشوارترین ز مانه بودنم تنها گلی رافریادزدم...

گلی جان ای بانوی بزرگوار... هرچه  به تو هدیه کنم کم است

که تو بزرگی وخالق گاه های خوش زندگی من هستی

دوستت می دارم ودوستم می داری واین کم نیست...

وتا آخرین لحضه ی هستی ام......نجوایت خواهم کرد.

تو شور وشوق خفته را درمن بیدارکردی تا از عشق و دوستی بنگارم..

تا خود شانه ناخسته ای شوم برای تکیه دادن خستگان ودل آزردگان

 به تو گفتم زندگی یعنی آن های خرسند.......یعنی درهم آویختگی لبخند

اینک من هستم وتو..... وقلبی که اگرچه چندان مرتب کارنمی کند

بااین همه بیاد و بایاد تو......درسینه هنوزناآرام است...

گلی جانم! ای نادرترین واژه عشق و دلدادگی......سپاس وهزاران سپاس..... دوستت می دارم

 

 

 

 

نظرات 32 + ارسال نظر
ترانه* 22 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 11:23 ب.ظ http://www.tahavi_55.persianblog.com

سهیک عزیز سلام

خوبی؟

تبریک استاد.. خوشا به حال گلی خانم که چنین بزرگی را درکنارخوددارد.......

گلی خانم امیدوارم سالیان سال هم چنان دوش بدوش سهیک مهربان درجاده های روان زندگی گام بگذارید

تبریک و تهنیت برشما عاشقان
دوستتان می دارم
به امیددیدار

پریدخت 22 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 11:41 ب.ظ

سلام بر سهیک گرانقدر

تبریک می گم لحظه ی شکفتن و جوانه زدن رو
به شما و همسر گرامی تون
و امیدوارم تا همیشه پایدار ٬‌ تندرست و شادکام باشین .
٪*٪*٪*٪*٪*٪*٪*٪*٪*٪*٪*٪*٪*٪*٪*٪
گلی جان سفر دل را
برایت پهن خواهم کرد
گلی جان وحشت از سنگ است و سنگ انداز
وگرنه من برایت شعرهای ناب خواهم خواند
در اینجا وقت گل گفتن
زمان گل شکفتن نیست
نهان در آستین همسخن ماری
درون هر سخن خاری ست
گلی جان در شگفتم از تو و این پاکی روشن
شگفتی نیست ؟
که نیلوفر چنین شاداب در مرداب می روید ؟
از اینجا تا مصیبت راه دوری نیست
از اینجا تا مصیبت سنگ سنگش
قصه تلخ جدایی ها
سر هر رهگذارش مرگ عشق و آشنایی هاست
از اینجا تا حدیث مهربانی راه دشواری ست
بیابان تا بیابانش پر از درد است
مرا سنگ صبوری نیست
گلی جان با تو ام
سنگ صبورم باش
شبم را روشنایی بخش
گلی دریای نورم باش
٪*٪*٪*٪*٪*٪*٪*٪*٪*٪*٪*٪*٪*٪*٪*٪

شاد و پیروز باشی .

شازده خانوم 23 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 09:15 ق.ظ http://shazdekhanoom.blogsky.com

درود و سلام ......
وقتی مردی بعد از سالها زندگی از همسرش تقدیر میکنه ،یعنی قدرشو دونسته.
برای یک زن همین بس که بدونه همراه زندگیش قدر محبتاشو میدونه.
دیدی سهیک جان....من بیخود به کسی نمیگم که با محبتی.
امیدوارم سالهای سال در سایه سار عشق هم بمونید و از این محبت خالص سرمست باشید

زهره 23 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 09:19 ق.ظ http://www.zohrehn.blogsky.com/

سلام ....چقدر زیباست که بعد از این همه سال زندگی مشترک قدردان محبتهای شریک زندگیمان باشیم ...امیدوارم اینا رو به همسرتون هم گفته باشین .

بنفشه 23 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 02:03 ب.ظ http://banafsheh192.blogfa.com/

وقتی خوندم از شدت بغض گره خورده در گلویم نمیتوانستم برای دخترم بخوانم (اخه همیشه من بلند بلند پستهای زیبا را میخوانم و او گوش میدهد)خیلی عاشقین و چقدر قشنگه عاشقانه ها................
چقدر زیباست دوست داشتنتون و به یک نتیجه رسیدم که هیچ حادثه ای نمیتواند این پیوند را متزلزل کند.برای بیست و چند سال زندگی عاشقانتان تبریک و برای سالهای سال همراه بودن و عشق ورزیدن به همسراتان را از ته دل ارزو میکنم.

آرامش 23 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 02:08 ب.ظ

زیبا بود .......خیلی زیبا
.
.
.
عشق تنها آزادی در دنیاست زیرا چنان روح را تعالی می بخشد که قوانین بشری و پدیده های طبیعی مسیر آن را تغییر نمی دهند ......
محبوبم اشک هایت را پاک کن زیرا عشقی که چشمان ما را گشوده و ما را خادم خویش ساخته موهبت صبوری و شکیبائی را نیز به ما ارزانی می دارد . اشک هایت را پاک کن و آرام بگیر زیرا ما با عشق میثاق بسته ایم و برای آن عشق است که رنج نداری تلخی بی نوائی و درد جدائی را تاب می اوریم
هنگامی که عشق به شما اشاراتی کرد از پی اش بروید هر چند راهش سخت و ناهموار باشد

بر من ببارید استاد

چقدر دوست داشتم شما و گلی خانوم رو ببینم که خوب متاسفانه میسر نشد... همیشه وقتی میبینم که دو نفر عاشقونه همدیگرو دوست دارن لبریز یه جور عشق آسمونی میشم.. یه حسی که نمیتونم بیانش کنم... فقط همراهش یه بغضه یه بغض پر از شادی... همیشه تو مراسم عقد هم همینطور درست موقع بله گفتن عروس بغض گلومو میگیره و چشمام پر اشک میشه... نمیدونم چرا ؟ ولی حسش پر از شادیه... انگار خدا درست وسط قلبمه.... خوشحالم از این که خوشبختید... بهتون تبریک میگم و ارزوی تداوم این عشقو دارم....

موسا 23 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 03:10 ب.ظ http://www.zehneziba.blogsky.com/

سلام
پر از حس بود که القایش کردی !


تا سلام...

رضا 23 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 07:57 ب.ظ http://shekveh.blogsky.com

سلام سهیک جان عزیز خیلی وقته ازتون خبری ندارم نمیدونم کجایین چندین با پیغام گذاشتم ولی جواب ندادین اگر پیغامه منو خوندین برام پیغام بزارین دوست همیشگی شما (رضا)

بهروز(طلوع عشق) 23 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 10:09 ب.ظ http://behroozm2000.blogfa.com

بین چشمای من و تو
فاصله حرف نگفتس
همه لحظه های دوری
یه کتاب ننوشتس
بین حرفای من و تو
حرمت عشق ستارس
همه لحظه های بی تو
یه چراغ غم گرفتس
حتی آسمون عزیزم
رنگ مات غم و غصه س
حس عشق بی صدامون
مث افسانه و قصه س
قلب پاک هر دوتامون
خونه عشق ستارس
بین دستای من و تو
انتظار رسم زمونس
واسه ی بهم رسیدن
عاشقی فقط بهونس
واسه ی سکوت قلبم
چشم تو فقط بهانس
روز دیدنت عزیزم
لحظه هام پر از ترانس...

سلام دوست من...
اپم بدو بیا که منتظرم مرسی
فعلا بای

مسیح 24 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 12:21 ق.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام

:)

تبریـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــک

فرخنده باد پیوند باران و گل !!!

گل بی بارش بی بهانه ی بارون طراوتشو نمی تونه حفظ کنه

و بارون بی عشق گل شوقی برای باریدن نداره

گل با ترانه های بارونه که شکفته می شه

و بارون بهترین ترانه هاشو از گل الهام می گیره

...

از صمیم دل براتون آرزوی سالیان سال زندگی همراه با عشق و تندرستی در کنار همو دارم

واقعا خوشحال شدم که سهیک هم بالاخره از گل زندگیش نوشت

:)

خوشا به حال سهیک عزیز

خوشا به حال گلی خانم گرامی

خوشا به حال ایران و ایرانی با چنین فرزندانی و ...

...

عاشق و سربلند بمونید و ایرونی

گلی* 24 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 09:21 ب.ظ

سهیک نازنینم بادرودی گرم.............

وقتی متن زیبایت را خواندم سرشارازشوق وشورواشک شدم

منهم سالگرد پیوندمان را به شما تبریک می گویم

رفیق مهربانم اگرچه تعریف شخصیت تو بدرستی ازتوان من بیرون است ولی تلاش می کنم تورا آنگونه که دراین مدت شناختم بنویسم..

تو...سرشارازمهربانی واحساسی
تو....... باگذشت ووفاداری
تو...... انسانگراودوست داربی بهانه خسته دلانی
تو..........شانه گرم هستی برای تکیه کردن
تو............گوش شنوایی برای گوش کردن
چه بگویم...ازگریه های تو وقتی دلی راشکسته
ولبی راخندان واشکی را روان می بینی

سهیک نازنیم....... این دنیا برای دل بزرگ تو کوچک است
وناروایی ها ازتحملت بیرون
من این احساس قشنگ تورا سالها دیده ام

نمی دانم.......ازتو هرچه بگویم کم گفته ام
تو همسرودوست و همراهی ماندنی هستی
برای من وبرای هرکه تورامیفهمد ودرک می کند

به وجودت افتخارمی کنم
وتلاش می کنم قدراین گوهرگرانبها را هرچه بیشتربدانم

من همیشه درکنارتو احساس امنیت وآرامش کرده ام
درجوانی داشتن چنین همراهی را آرزو داشتم
واکنون خرسندم که به این آرزوی بزرگ خودرسیده ام

من چه خوش وقتم که تو به این زیبایی مرا موردلطف خودقرارداده ای........ امیدوارم درچشم تو همین گونه باشم

ازهمه محبت ها......بردباریها وصبوریهای کم نظیرتو درطول زندگی مشترکمان سپاسگزارم

تلاش می کنم تا همیشه یارمهربانی برای تو باشم
تو استاد من هستی ومن ازتو بسیارآموخته ام
صبوری را........تحمل را بردباری را وسکوت را

تو هم دم و همراه همه کسانی هستی که خسته اند
درزیرسایه تو می توان خستگی راازخوددورنمود
می توان آرام بود می توان شکفت

نوشته ات مانند همیشه عمیق وزیبابود
ازتو ممنونم......

برایت درراهی که گام میگذاری آرزوی موفقیت وسلامت می نمایم..........

دوستت دارم بی بهانه وبسیار ای سرورگرانقدرم

مراببخش اگرنتوانستم بدرستی تورا وصف کنم

همراه ووهمگام وهمراز وهمدم همیشگی تو مهربان...گلی



دختر هزار لبخند 25 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 01:15 ق.ظ http://sadeyes.blogfa.com

سلام سهیک جان....سالگرد پیوند ازدواجتون مبارک....
خیلی زیبا نوشتین.....
چیزهایی به ذهنم آنمد.... تا براتون بنویسم....
اما....
اما تا اوندم تو صفحهء نظرات نوشتهء همسرتونو خوندم....
و به راستی تحت تاثیر عشق و علاقه و تفاهم... شما دو تا شدم....
تنها چیزی که می تونم بگم...
اینه که... از داشتن دوست خوبی مثل شما خوشحالم.... شمایی کع حتی زندگی شخصیتون هم می تونه سر مشق باشه....
در ضمن.... برای شما و همسر مهربانتون گلی جان... ارزوی بهترین روزهارو دارم..... و امیدوارم که همیشه و همیشه... در کنار هم ... خوشحال... شادکام.... وهمفکر ... همراه.... زندگیی پر از تفاهم و دوستی... و مهر داشته باشید.....
و هزاران لبخند زیبا تقدیم به شما ها....
سهیک جان موفق باشید...
باز هم سالگرد ازدواجتون مبارک....
دوست و دوستدار و ارادتمند همیشگی شما....
سما

حاجیه 25 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 08:58 ق.ظ http://hajieh.blogsky.com

سلام

خوش به حال همسرتون که این همه دوستشون دارین ...
سالگرد ازدواجتون مبارک .

بهروز(طلوع عشق) 25 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 12:33 ب.ظ http://behroozm2000.blogfa.com

بین چشمای من و تو
فاصله حرف نگفتس
همه لحظه های دوری
یه کتاب ننوشتس
بین حرفای من و تو
حرمت عشق ستارس
همه لحظه های بی تو
یه چراغ غم گرفتس
حتی آسمون عزیزم
رنگ مات غم و غصه س
حس عشق بی صدامون
مث افسانه و قصه س
قلب پاک هر دوتامون
خونه عشق ستارس
بین دستای من و تو
انتظار رسم زمونس
واسه ی بهم رسیدن
عاشقی فقط بهونس
واسه ی سکوت قلبم
چشم تو فقط بهانس
روز دیدنت عزیزم
لحظه هام پر از ترانس...

سلام دوست من...
اپم بدو بیا که منتظرم مرسی
فعلا بای

حمید رضا 25 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 12:52 ب.ظ http://city-of-angels.blogfa.com

سلام
پر از حس عشقی حقیقی بود
دمت گرم
بدرود

هانا 25 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 09:52 ب.ظ

عشق......................................................................................................................................................................................................................................................................................................
نامی مقدس و دست نیافتنی.....
نمیدانم.......................................
شاد باشید

سپیده* 26 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 12:16 ق.ظ http://baranam.blogfa.com

سهیک نازنین درود

خوبی مهربان یار؟

ازشما همه چیزبایدآموخت.......
وعشق ودلدادگی را
وسپاس را
ودوست داشتن را

این حادثه بزرگ را به شما وگلی چان تیریک می گویم

تاکنون ندیده ویانشنیده ام که کسی چنین زیبا ازهمسرش تقدیرکند..... براستی که شماأموزگاری بزرگ هستید

وزندگی بخش وامیدآفرین...... چون باران
برایتان آرزوی بهروزی دارم

دوستدارهمیشه شما..........سپیده

یاسمن 26 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 10:15 ق.ظ http://yasi5.blogfa.com

خوش به حالتون
مدتهاست خبری از شما نیست . چرا ؟

شازده خانوم 26 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 01:46 ب.ظ

نوشته گلی خانم رو خوندم.....اشک قسمتی از صورتمو خیس کرد.چقدر زیبا ....

نیلوفر 26 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 02:43 ب.ظ http://lovelygirls.blogfa.com

سلام خوبی مهربان
بابا خیلی عشقولانه نوشتی
این گلی خانم باید خیلی خیلی
خوب باشه
تبریک میگم

مسافر کویر 26 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 05:26 ب.ظ http://mosafer-kavir.persianblog.com

سلام..دلنشین بود...من آپم..سری به من هم بزن مرسی..یا علی

حامد 26 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 11:33 ب.ظ http://boyz.blogfa.com

سنجاقکی مهربان با بالهای سبزش بر شانه‌ام می‌نشیند و می‌گوید: بهار آمده است، ابرها همه گلدان‌هایم را در آغوش می‌گیرند و بر سر شمعدانی‌ها و بنفشه‌ها باران می‌پاشند. به یاد تو می‌افتم، تو که هزار بهار را در یک نیم روز سرودی و دری دیگر به سوی خدا گشودی. تو قشنگ‌تری یا بهار.

محمد 28 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 09:54 ق.ظ

به هر دوتون تبریک میگم

یحیی 28 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 06:26 ب.ظ

سلام سهیک عزیز
تبریک میگم
چه عشق پاکی !!!
سال های سال شادو پیروز باشید
منم اپم .منتظر حضور گرمت
فعلا

اندیشه 30 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 09:30 ق.ظ http://www.andisheh-hay-e-man.blogsky.com

سهیک جان درود
دلم برایتان تنگ شده!!!!
بیاد لحظات خوشی که با هم سپری کردیم هستم
سالگرد پیوند عاشقانه ات را با گلی نازنین تبریک می گویم
تندرست و شاداب باشی

پیرمرد 31 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 10:29 ق.ظ http://carlos-castaneda.blogfa.com/


درود گرامی فرهیخته.پاسخ به آنچه در کومه ام نوشته ای در قواره کوتاه و گویا ساده نیست. اما می کوشم.
نخست ،من انارشیست نیستم. نه به این دلیل که سراسر پلیدی است ، که نیست ، در هر طریقتی حقیقتی هست.بلکه به این دلیل که مسلک خود را دارم که دوست ترش دارم.با این وجود ، هیچ شباهتی بین آنارشیسم با چیزی که نوشتم و حتی با چیزی که شما از آن گفتید نمی بینم!هرج و مرج طلبی بازدم اروپای عصیان زده بود که تازه مدرنیسم کال را فرو داده بود!دامنه وسیعی از اعتراضات از نیچه و شوپنهاور تا مارکس و انگلس و منجمله همین تلقی تندروانه از لزوم ویرانی قبل از آبادانی جوانه زد، و حرف حساب آنارشیست ها هم این وسط آن بود که برای حصول عدالت راستین ، نخست لازم است نظم مصنوعی وفاسد ناشی از مبادی قدرت در هم شکسته شود.این با تعریفی که شما دادید هماهنگ نیست. هست؟
در خصوص دعوت به سلوک ، هرگز مباد. من کسی را به چیزی که خود نیکو می دانم دعوت نمی کنم.رسالت من نیست.ضروری هم نیست. اما اگر منظورتان معرفی طریقتی است که به من شور می بخشد ، با کمال میل دارم همین کار را می کنم. چون آموخته ام شادی پدیده ای است که زاد و ولد می کند.
و اما تعریف از سلوک ، چیز پیچیده ای نیست. سلوک، آنگونه که من می شناسم ، پویایی موجود در روح کائنات است.اختصاص به سالک پیر یا همراهانش ندارد. پذیرفتنی یا وارد شدنی هم نیست. چیزی است که هست.میزان بزرگی آن ، اما ، به میزان خویش آگاهی از این حرکت عظیم بستگی دارد.
روشن باشید.در پناه حقیقت.

۞ کالاندرا ۞ 31 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 10:36 ق.ظ http://mawara.blogfa.com

سلام دوست گرامی

متن بسیار زیبا و پر محتوایی انتخاب کردید. بدرستی تماشاگر بازی بازیگران فریب کاری بودیم که برهرچه زشتی وپلیدی بود رنگ بی رنگ برادری وبرابری! می پاشیدند.

آیا حقیقتاْ جهان بی کران ما با همین کیفیتی که مشاهده میشود وجود دارد؟ منظور لسان الغیب از " تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز" چیست؟ ...

منتظر نظر ارزشمند شما برای پست جدید هستم.

پیروز باشید.

شهرزاد قصه گو 31 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 08:28 ب.ظ http://ladyrose632.persianblog.com

عشقتان پایدار

شمیم 31 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 09:49 ب.ظ http://shamimmm.blogfa.com

عشق ترنم باران بهار بروی قلبی تنها است.....وبتون عالیه مایلم تو لیست پیوند هام باشید ...به من یه سری بزنید بای

حامد 1 - تیر‌ماه - 1385 ساعت 12:21 ق.ظ http://boyz.blogfa.com

من یک درختم
در سایه بالیده‌ام
و امروز، شاخه‌هایم را
در آفتاب نور گسترانیده‌ام
آمده‌ام به تو بدرود بگویم عشق من
و امیدوارم
که وداع ما همچون عشقمان
بزرگ و با شکوه باشد
بگذار وداع ما همچون آتش باشد
پولاد را خم کند
و آن را درخشان‌تر کند...

خاک 11 - تیر‌ماه - 1385 ساعت 05:49 ب.ظ

کار فهمیدن ٍزن کار تمام وقت من...
ای کاش گلی در باغچه من هم می رویید تا عطر آن هر سحر گاه به من امید ببخشد.
زیبا بود مثل درونتان.
شاد باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد