آخرین ترانه ی باران

هیچ کس تردامن نیست ـ دیگران می پوشند ومابرآفتاب نهاده ایم ـ شمس تبریزی

آخرین ترانه ی باران

هیچ کس تردامن نیست ـ دیگران می پوشند ومابرآفتاب نهاده ایم ـ شمس تبریزی

هرزمان که دراوج اندوهی به گلایه های زن گوش بسپار.........سهیک

اجرای عدالت! درشهرسوخته

 

درشهرسوخته

فرمانروایان زمینی

دراوج شهوت قدرت

دردنیای تخیل وایهام!

دربرجهای عاج بتونی

فرما ن آسمانی صادرمی کنند!

 

آن جا که هم سانی وا ژه ایست متروک

تقسیم ستم روشی است ستوده

وعدالت ! ترازویی است که همیشه

نیمه ای ازآن بسوی عدالت نویسان! سنگینی می کند

درشهرسوخته سهم هرکس را برسفره اش گذاشته اند به تساوی!

 

سهم زنها...

پسندیده شدن!

مهریه  ارزش بهره بری ازتن

تحقیر.........توهین

کتک خوردن .. گاهی همراه باالنگوی طلا!

مورد تجاوزحنسی قرارگرفتن........

نادیده انگاشتن.........

ضعیفه!  وزن خانه و کدبانو...... خوانده شدن

فروخته شدن............ به بها ویابهانه

خانه داری! شستن.......پختن......نظافت......بچه داری!

انتخاب ازسراجبار...

خانه پدر............... زندان موقت

خانه شوهر........ ا سارتگاه همیشگی

لباس سفید....... عروسی ویا کفن....... کدامیک؟

نیمه انسا ن بودن..............دو= یک

 

سهم مرد ها

هوس بازی..........شهوت سیری ناپذیر

عاشقی!!.......... انتخاب کالا

خواستگاری!.......... نگاه خریدارانه

پسندیدن.........

تجاوزجنسی.......

طلاق دادن.............

کتک زدن و تحقیروتوهین زنان........

برده داری مدرن...........

حرمسرا داشتن...........

شب زفاف!...... شب پادشاهی !!..شب تجاوز!!!!!!!!

درشهرسوخته زن....... تنهایک کالا برای خریدوفروش است.

 

زن را باید فهمید

زن را باید بوئید

زن رابایدبوسید

زن را باید خندید

زن را باید نوشت

 و...گاهی نه شاید همیشه زن رابایدگریست

زن چیست؟ این گیسو پریشان هزارموج...

نگاهش کنیم...باتمامی قامت سرافرازش

درظرافت....گلبرگ.... در نرمی باران

نقشی ازرنگهاست.......... براندام بومی ا زگلخند........ فروزنده... تابان

درعشق ومحبت ودوستی ........بی اندازه است وفراوان

اگلوی استواری یک کوه.. قامت بلند تمنا

دروفاوگذشت....وسوختن... ماندنی تا پای جان

شور.........شوق..... دنیایی ازاحساس وگرمی

گاهی شاد بیشتر اندوهگین  زمانی پریشان

میا ن دنیایی ازاحساس نفهمیده شدن........ مبهوت وسرگردان

زنان را باید دید....... باید خواند.......... واژه به واژه خط به خط

بی هیچ................ جاانداختنی

ازاولین برگ............ تا پایا ن

 

دردنیای زن بی هیچ واهمه می توان گم شد

پیدایت می کند.......این همد م ازتنهایی گریزا ن

 زن.....لطیف است...... گل است بابوی مدام

نگاهش کنیم ...... نگاهی ازسردلدادگی ومهر

ببوسیمش........... ببوئیمش.. برتاقچه دلش بگذاریم

که بوی عشق وزندگی ودلدادگی میدهد

این همیشه وفادار عاشق دل نگران......................... بهار۲۰۰۶ (سهیک)

 

تقدیم به همه زنان و دخترانی که که درشهرسوخته با تمامی توان برای احقاق حقوق نادیده انگاشته شده خود تلاش می کنند

با بوسه ای گرم ازسرسپاس به دستهای مهربارا ن این دلخستگا ن همیشه عاشق... دوستتان دارم بی بهانه و بسیار.

 

 

 

 

 

 

 

 

نظرات 65 + ارسال نظر
بنفشه 31 - اردیبهشت‌ماه - 1385 ساعت 12:01 ق.ظ http://banafsheh192.blogfa.com/

باور کردم که یک زن هستم .باور کردم میتوانم با انچه که بر من تحمیل شده است بجنگم.باور کردم که میتوانم با حوصله و درایت حقوق دخترانم را ار سنت رایج که نه تنها در کنارم هست بلکه در درونم جاریست باز پس گیرم .و جسارت نفس کشیدن را نه در جای یک ضعیفه بلکه در جایگاه یک زن قدرتمند را از این پست گرفتم. نه تنها برای خودم و دخترکانم بلکه به خاطر هزاران زن مثل خودم میجنگم تا بتوانم الگویی برای زنان گرفتار سنت باشم . از این به بعد هر لحظه میگویم:میتوانم/شجاع و نیرومندم که حق پایمال شده ام را بگیرم.

حامد 31 - اردیبهشت‌ماه - 1385 ساعت 12:05 ق.ظ http://www.hgsir.blogfa.com

جالب بود من نمیتونم در این مورد چیزی بگمبه من سر بزن.

حامد 31 - اردیبهشت‌ماه - 1385 ساعت 12:05 ق.ظ http://www.hgsir.blogfa.com

جالب بود من نمیتونم در این مورد چیزی بگمبه من سر بزن.

حامد 31 - اردیبهشت‌ماه - 1385 ساعت 12:06 ق.ظ http://www.hgsir.blogfa.com

جالب بود من نمیتونم در این مورد چیزی بگم به من سر بزن.

مسیح 31 - اردیبهشت‌ماه - 1385 ساعت 12:32 ق.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام سهیک عزیز

:)

ممنونم بابت همه چیز

...

خب

زن رو مردها می نویسن

گوناگون و متفاوت

و مرد رو زنها می سازن

تقریبا یکسان و همسان !!!

زن قوی می تونه مرد دانا و بینا و آگاه و واقف به شان و جایگاه زن رو در دامان مهر خودش پرورش بده

هر جا مردی می بینی که خوب به شمار میاد

مطمئنا در دامان زنی قوی پرورش یافته

زن اگه بخواد می تونه دنیا رو زیر و رو کنه

این باور مسیحه

اما حس می کنم باید خودش بخواد ...

...

سربلند بمونیم و ایرونی

حامد 31 - اردیبهشت‌ماه - 1385 ساعت 01:00 ق.ظ http://www.hgsir.blogfa.com

دوست عزیز ممنون از اینکه به من سر زدید.مطلب شما بسیار عالیه .من در مطلب شما شکی ندارم. اگر بخواهیم در این مورد حرف بزنیم جای بحث زیاد داره.ولی من تنها به یک مورد در مورد برابری مرد و زن اشاره میکنم.شما حتما به این جمله اعتقاددارید:(از ماست که بر ماست)ومطمئنا قران هم قبول دارید.اگر جوابتون مثبت تو را به خدا فقط یک بار معنی فارسی قران را بخوانید تا ببنید قرانی که بهش سجده می کنید چقدر در حق زن اجحاف کرده.(لطفا سوره نسا را بخوانید مخصوصا ایه های۳۳-۳۴-۳۵).جواب من را بدهید. ممنون

حامد 31 - اردیبهشت‌ماه - 1385 ساعت 01:19 ق.ظ http://www.hgsir.blogfa.com

ممنون از شما من هم از اشنایی با شما خرسند م به امید بحثها وارتباطات فکری بیشتر.

کالاندرا 31 - اردیبهشت‌ماه - 1385 ساعت 08:37 ق.ظ http://mawara.blogfa.com

"ما به صورت موجوداتی جداگانه،با سرشتی متفاوت در این عالم خاکی ظاهر می شویم،اما از آنجا که هر قطره باران، بخشی از اقیانوس عظیم و بیکران است،ما نیز هر یک،بخشی از آن اقیانوس آگاهی هستیم،کالبد جسمانی،با نور الهی در وجود....عشق را بیابید،و نیز صلح درونی را که در والاترین حقیقت غرق گشته و تنها مایل است، این واقعیت را آشکار سازد، که ما همه از یک خانواده واحدیم،در پشت سر خود،صندوقهای ترس و حسد و ناراحتی را بر جای گذارید،و با بالهای درک و آگاهی پرواز کنید تا وارد قلمرو بی انتهای شفقت و مهر شوید."

متن و طرح همه زیباست ، پیروز باشید

صبا 31 - اردیبهشت‌ماه - 1385 ساعت 08:47 ق.ظ

کمند اینان کهقداست زن هارامی فهمد و به واقع دریافته اندشان....
کمند....


زن راباید بوئید....

یحیی 31 - اردیبهشت‌ماه - 1385 ساعت 02:53 ب.ظ http://roze-sahra.blogsky.com

سلام سهیک عزیز
مثل همیشه زیبا..... همیشه از عقاید و نظراتون برای من زیبا و لذت بخش بوده.....
با ارزوی موفقیت برای تو....
خوشحال میشم به من هم سر بزنی

مشتاقانه منتظر حضور گرمت هستم

[ بدون نام ] 31 - اردیبهشت‌ماه - 1385 ساعت 05:33 ب.ظ

با درود فراوان
بسیاری از باور های غلط مذهبی وجود دارند که به موجب آنها زن از جایگاه محترم خود رانده شده و به پست ترین جایگاه شخصیتی رسیده است.زنان این گلهای زیبا و ظریف نیاز به حمایت دارند.آنان نیازمند مردانی هستند که آنها را درک کرده و از آن ها در مقابل توفان مشکلات و سختی ها محافظت نمایند
.بسیار زیبا بود مثل همیشه
به منم سر بزن آپم
پایدار باشی

اندیشه 31 - اردیبهشت‌ماه - 1385 ساعت 05:35 ب.ظ http://www.andisheh-hay-e-man.blogsky.com

نظر قبلی رو من نوشتم ولی مشخصات یادم رفت!!

زن روزنامه نگار 31 - اردیبهشت‌ماه - 1385 ساعت 07:14 ب.ظ http://womanjournalist.blogspot.com

من مطلبی درباره روزنامه نگاران بلاگر نوشته ام خوشحال میشم بخوانید.

Alireza - رضا 31 - اردیبهشت‌ماه - 1385 ساعت 07:48 ب.ظ http://permanent-love.blogspot.com

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام
با این مطلبی که نوشتید حسابی حال منو منقلب کردید. فوق العاده غیر منطقی نوشتید
اولا من نمیدونم منظور شما این بود که توی کشور ما اینجوری اقدام میشه یا توی خارج. اما بذارید اینو بهتون بگم که توی کشور ما بهترین شرایط برای خانم ها فراهمه.
نمیدونم چرا شما اینقدر به مسائل بسته نگاه میکنید. نمیدونم این اسم شما اسم دختره یا اسم پسر چونکه تا حالا چنین اسمی ندیدم

اگر شما دختر هستید یا زن، پس باید بگم خودتون رو خیلی بی ارزش بحساب آوردید
اولا اون مهریه ای که آقایون رو بد بخت و بیچاره کرده، در اضای جسم زن نیست خانم، در اضای تضمینی هست که برای زن وجود داشته باشه
ثانیاً من ی بچه بسیجی نیستم، اما امام خمینی زن رو به قرآن تشبیه میکنه و میگه: زن خوب، مثل قرآن میمونه.
شاید اون اطراف شما یا توی خانواده شما خیلی دیدشون نسبت به زنها بده. اما همه اونجوری نیست.
چرا گفتید شب زفاف شب تجاوز؟ واقعا براتون متاسفم که اینقدر بی منطق و... هستید. دارید دهنم رو باز میکنید و منو مجبور میکنید چیزهایی رو بگم که اینجا جاش نیست، اما فکر میکنم خیلی از دخترها منتظر همون شب هستن و بعضی هاشون هم طاقت نمیارن و زودتر از موقع...
هیچ میدونید اگر عشوه گری و دلفریبی زنها نبود، هیچ فساد جنسی هم وجود نداشت !
من بعنوان پسری که خدمت سربازی رو انجام دادم بهتون میگم که وقتی 2 ماه توی پادگان بودم، از نظر روحی خیلی راحت بودم اما وقتی 5روز میومدم مرخصی و توی جامعه، بصورت ناخواسته چشمم به بعضی ها میخورد تحمل خیلی چیزها برام سخت میشد. خب من تحمل میکنم، اما همین رفتار خانمها باعث میشه خیلی ها تحمل نکنن و وقتی آتش شهوت شعله ور میشه، خودشون رو تخلیه میکنن و ممکنه کسی رو مورد تعرض قرار بدن.

Alireza - رضا 31 - اردیبهشت‌ماه - 1385 ساعت 07:48 ب.ظ http://permanent-love.blogspot.com

قسمت دوم حرفای من

میخواستم براتون ایمیل بزنم و حرفامو توی ایمیل بگم اما اینجا می‌نویسم گرچه خودم خجالت میکشم. هیچ میدونید که زن ها توی ایران بهترین موقعیتها رو دارن و احترام دارن؟ !! تا حالا ی فیلم بی نربیتی (سکسی- سوپر) خارجی دیدی یا نه ؟ اگر ندیدید یکیشو ببین. ببین چطور زن رو مورد سخت ترین تجاوزها قرار میدن، در عین حال درحالی که دارن ازش لذت میبرن، موهاشو هم میگیرن و مثل ی حیوان باهاش برخورد میکنن. آخر کار هم که کارشون تموم میشه، با حقارت از در خونه میندازنش بیرون. میدونی این فیلم های سکسی که توی خارج از تلویزیون پخش میشه، جنبه ی آموزشی هم داره، یعنی اینکه دارن این رفتارها رو به مردمشون آموزش میدن. خب میدونی ریشه اصلی کجاست؟ ریشه اصلی همون عشوه گری و هوس بازی خانمهاست که باعث بروز چنین فجایعی میشه. توی همون جامعه های غربی، توی خانواده های مسلمان، زنها بهتر زندگی میکنن و آسایش بیشتره. نمیدونم شما چندتا فامیل خارج دارید و چقدر میدونید اما پدر من 2 سال آمریکا بوده، عمه ی من بیشتر از 10 ساله که هلند زندگی میکنه و ی دوست اینترنتی آقا 40 ساله دارم که اهل کشور انگلیس هست و مدت یکسال و نیم هست که باهاش دوستم و ی چیزایی از اونطرف میدونم.
فقط میخوام اینو بدونی که ریشه همه ی این مساعل و عدم احترام به زنها، تقصیر بی شخصیتی و بی اصالتی همون زنهاست.
توی جامعه ی ما خانمهایی که اصالت دارن، شخصیت دارن و... زندگی خوبی دارن و مورد توجه خانوادشون هستن.
توی کشور ما، با وجود اینهمه بیکاری که غوغا میکنه و پسرها شدیداً به شغل احتیاج دارن، آقای دکتر بیکار و خانم مهندس سر کار تشریف دارن. البته خب حق طبیعی است که هرکس بیشتر زحمت میکشه و بیشتر لیاقت داره، موقعیت بهتری داشته باشه. پس ببینید، افراد بالیاقت موقعیت خوبی توی جامعه دارن، حتی اگر دختر یا زن باشن، و افراد بی لیاقتی مثل من بیکار هستن- یا مقعیت خوبی ندارن- حتی اگر پسر باشن.
این حرف شما (مطلب شما) واقعا درست نبوده. من به وضوح شخصیت و منطق رو توی وجود چند نفر اطراف خودم دیدم (حالا وبلاگی یا غیر وبلاگی) و اینو بدون که زندگی آینه ی تمام نمای رفتار و شخصیت خودمونه. (من و تو و..) اگر احترام بذاری، بهت احترام میذارن، اگر بی احترامی کنی، بهت بی احترامی میشه، گره از کار کسی باز کنی، گره از کارت باز میشه، نیت خوبی داشته باشی توی زندگیت موفق میشی و حتی شوهرت هم رفتار خوبی باهات داره. بی حرمتی کنی، بی حرمتی میبینی، آدها رو بزرگ ببینی، بزرگ میبینن تو رو و...
زندگی آینه ی تمام نمای رفتار و شخصیت انسانه. همه ی ما آدمها هم که نسبت به عدالت و..... بی تفاوت باشیم، خدای خوب و بزرگی داریم که به قول معروف چوبش صدا نداره.
با عرض احترام به همه‌ی زنها و خانمهای با شخصیت این کره ی خاکی، برای همشون احترام قائلم؛ و دلم میخواد هر کسی که دنباله تبعیض و... هست، نابود بشه، پسر یا دختر؛ زن یا مرد

من این حرفایی رو که شما نوشته بودید، با این شدت و لهن، فقط فقط اینجا خوندم. میدونم ی کم بی انصافی نسبت به بعضی از خانم ها میشه. آره گفتم بعضی از خانم ها. اما شما دیگه خانمهای محترم رو خیلی دست کم گرفتید.

آقارضای گل با درودی گرم وسپاس ازتوجه شما به نوشته ام

دوست گرامی جوانم

شما ازموقعیت خوب زنان درایران نوشتی!

اجازه بده این را زنان قضاوت کنند نه شما

درضمن دانش شما دراین موارد کافی نیست و ازآنچه بواقع بر جمعیت زنان میگذرد باخبرنیستی
خوب دلیلش هموروشن است چون زن نیستی
وکتک نخورده ای............. تا برخی وقتها درمقابلش النگوبگیری!!

آنچه من نوشتم درددل زنان همین جاست
پس اجازه بده زنان ازمن خردبگیرند اگراشتباه کرده ام

بهرروی از دقت شما ممنونم
ومن وشما در ابراز نظر آزادیم
برایت بهترین آرزوهارادارم............ امیدوارم روزی به عمق این نوشته پی ببری

اندیشه 31 - اردیبهشت‌ماه - 1385 ساعت 08:42 ب.ظ http://www.andisheh-hay-e-man.blogsky.com

با حرف این دوست عزیز تا اندازه ای موافقم ولی...
آیا فقط زن ها در ایران هستند که هوسبازی می کنند؟
آیا تخریب شخصیت زن ربطی به هوسبازی و شهوتانی دارد؟
این بحث فقط در مورد مسایل و خشونت های جنسی نیست
بحث در مورد شب زفاف و .... نیست
این گفتار در مورد جایگاه اجتماعی زنان نه تنها در در ایران بلکه در کشور های مشابه نیز هست.
همان قرآنی که امام خمینی زن را به آن نسبت داده.......
افسوس که نمیشود در اینجا در مورد آن بحث کرد.
وقتی مامور نیروی انتظامی مزاحم دختران میشود(خودم این را مشاهده کردم) چه انتظاری میشود داشت؟
زنان به دامان چه کسی پناه برند؟
من یک شخص فمینیست نیستم
ولی معتقد به احقاق حقوق زنان در ایران و ملل مشابه بوده
و هستم
وقتی برنده ی جایزه ی نوبل را در ایران کتک میزنند!!!!
آیا این را نباید پایمال شدن حقوق زن در جامعه دانست؟
وقتی اینقدر بر علیه زنان سرکوبگرانه عمل میشود.
باید این انتظار را داشت که مساله ی فحشا و.....
به یکی از حاد ترین مسایل جامعه تبدیل شود
هیچ زن روسپی ای نیست که با عشق و علاقه به این کار دست بزند.
منابع تحقیقاتی شما فیلم های پورنو،خاله ی شما در هلندو...
بوده که به نظر کافی نیست من چندین سال در اروپا بوده و هم اکنون نیز در ایران نیستم البته این بدان معنی نیست که از شرایط ایران اگاهی ندارم چون هرسال به ایران می آیم.بنابراین توانایی مقایسه ی این فرهنگ ها را دارم.




بهنام 31 - اردیبهشت‌ماه - 1385 ساعت 09:17 ب.ظ http://open.persianblog.com

سلام بر شما دوست گرامی وبلاگ شما را از لیست عاشقان وبلاگ دوست عزیز و ارزشمندمان .... سراب عشق یافتیم ... و از آنجایی که ارادت داریم ... آمدیم و به حرفهایتان گوش دادیم ... و استفاده کردیم.... دوست گرامی با توجه به نظرات ارزشمند شما و محتوی نوشته هایتان ، لینک وبلاگ (وب سایت) شما انتخاب شده است که در لیست لینک های وبلاگ (عشق به خدا شاهراهی به کمالhttp://open.persianblog.com ) قرار داده شود است لطفاً در صورت تمایل به تبادل لینک به یکی از شیوه های زیر به ما خبر بدهید :
1 از طریق ایمیل و با آدرس weblog_open@yahoo.com
2 از طریق یاهو مسنجر با آی دی weblog_open
3 از طریق سیستم commenting پرشیان بلاگ ( در پست "پرسش") در قسمت نظرات.
پس از مشاهده لینک ، لینک شما اضافه خواهد شد .
با تشکر از شما ...موفق باشید و سر بلند در پناه حق!

بنفشه 31 - اردیبهشت‌ماه - 1385 ساعت 10:51 ب.ظ http://banafsheh192.blogfa.com/

جواب به دوست نازنین رضا:
من یک زن هستم و یکی از کسانی که گرفتار بیعدالتی های جامعه بیمار ایران شده است.شما این پست را کمی سطحی نخواندی؟کجای مطلب توهین به زن یا دست کم گرفتن شخصیت زن را شامل میشد؟تماما دفاع از جامعه ضربه دیده زنان ایرانی است که گرفتار شرع و عرف و سنت شده اند.
مردی به همسرش خیانت میکند .اگر زن قدرت مبارزه و امکانات مالی داشته باش که خوب شاید شاید بتواند قسمتی از حقوق پایمال شده اش را بگیرد و این در صورتی است که وکیل بسیار خبره ای هم داشته باشد.اما اگر امکانات مالی نداشته باشد چی؟کدام قانون از این زن شکست خورده بعد از ۱۴ سال زندگی حمایت میکند؟کدام مرجع قانونی میتواند حمایت مالی به این زن و نمونه های بیشمار چنین زنانی را تقبل کند؟و خوب ...............اما اگر زنی در جامعه ما به همسرش خیانت کند چی؟مرد فرزندش را میگیرد /قانون حمایت میکند /زن به زندان میرود و یا اگر مرد رضایت دهد بدون حق و حقوق طلاقش را میدهد.زن در نهایت عدالتی که قانون در حقش روا داشته است!!!!!!!! مطلقه شده و به گوشه ای نا امن در این جامعه پر از گرگ پناه میبرد.مگر نه اینکه زن و مرد باید حقوق برابر باشند چرا زن در جامعه اسلامی حق دفاع از حقوقش را ندارد اما مرد دارد؟چه مرد هرزه و چه زن هرزه.هر دو یکی هستند.دوست عزیز در دل جامعه زندگی کن و درد زنان را بدان و بعد بگو تا بشنویم.

بنفشه 31 - اردیبهشت‌ماه - 1385 ساعت 10:57 ب.ظ http://banafsheh192.blogfa.com/

یاداوری کنم که کجای این پست از زنانی که فیلم پرنو بازی میکنند دفاع کرده است؟درد هزاران زن مثل من گفته شده است .

Alireza - رضا 1 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 01:11 ق.ظ http://permanent-love.blogspot.com

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
ای بابا. همش میگید زنان کتک خوردند. زنان ضعیف واقع شده اند.زنان...
نه بابا. از این خبرها نیست. همه ی زنها کتک نخوردند. اونایی هم که خوردند، شاید حقشون بوده.
من گفتم، زندگی آینه ی تمام نمای رفتار و شخصیت خودمونه. هرآنچه کنیم، با ما خواهند کرد. همه ی حرفم همینه.
...............................................
مردها هم شاید درددل هایی دارن که اینقدر گندش نمیکنند. درسته کتک نمیخورند، اما همشون هم کتک نمیزنند. در ضمن فقط کتک خوردن نیست. فکر میکنم مشکل اساسی زنها کتک خوردن باشه. توی مملکت میشه باهاش برخورد قانونی کرد.
..............................................
امشب، زمانی که مطلب رو خوندم و نظر دادم، خواهرمو صدا کردم. من دوتا خواهر دارم که هر دوتا ازدواج کردن و الحمدلله خوشبخت هستن.
داشتم اینو میگفتم که خواهرمو صدا زدم و اومد. مطلب وبلاگ رو براش خوندم. مامانم هم بود. بعدش نظری که داده بودم براشون خوندم(با ی کم سانسور درباره فیلمهای ....).
مادر و خواهرم گرچه اصلاً با حرفای نویسنده ی وبلاگ موافق نبودن، اما حرفای منو هم چندان تایید نکردن و سکوت معنی داری کردن.
..............................................
پس باید قبول کنید تند رفتید. من زن نیستم، اما از کره‌ی ماه هم که نیومدم. با مردم در تعامل هستم.
معمولاً توی جامعه که نمیتونم جلوی ی دختری رو بگیرم و درباره حقوق زنان بپرسم. اما توی اینترنت تا حدودی این کار رو انجام دادم. وقتی با کسی حرف بزنم که شخصیت داشته باشه، یکی از سوالاتم همینه که چقدر از جنسیت خودت راضی هستی و بنظرت چه محدودیت ها و تبعیض هایی وجود داره ؟!!
من آدمی نیستم که از واقعیت ها فرار کنم. حداقل میخوام یاد بگیرم و بدونم که چه چیزهایی رنجش خانم ها رو فراهم میکنه و... توی چه مسائلی حقوقشون رعایت نمیشه...
می‌خوام همه ی اینا رو بدونم تا حداقل رفتارم با خانم خودم(درآینده) خوب و منطقی باشه. (گرچه آینده ی من دیگه...)
آره، حتی از همون فریبای عزیزم، که منو تنها گذاشت و رفت؛ پرسیده بودم و ازش خواسته بودم که برام توضیح بده درباره حقوق زن و... اما فریبا اصلاً ناراضی نبود
من با چندین نفر دیگه هم حرف زدم، جاهای دیگه هم مطالبی رو خوندم، حتی قبلاً با خواهرهای خودم هم صحبت کردم، اما به جرات میتونم بگم شما از همه تندتر و غیر منطقی تر نوشتید. و حسابی حال منو خراب کردید، باور کنید. (شاید من ظرفیت ندارم. نمیدونم) اما شما مظلوم نمایی کردید.
و این جمله، همیشه آویزه‌ی گوش منه >>>
زندگی، آینه‌ی تمام نمای رفتار و شخصیت ماست.
خوب باشیم، با ما خوبن. بد باشیم، با ما بدن و...
................................................
در پناه حق. نمیخوام دیگه در این باره اینجا بحث کنم. برای خودم متاسفم که اومدم اینجا

خشایارشا 1 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 02:11 ق.ظ http://khashayar-sha.blogfa.com

درود بر شما!

این شهر سوخته ای که می گویید، کنون همه زمین است...

بدرود!

حامد 1 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 02:31 ق.ظ http://www.hgsir.blogfa.com

سلام من قبلا در این مورد نوشته بودم و اگر لطف کنید پاک کنید ممنون میشم چون یک ذره...نه برای من بد بشه نه برای شما.
دوستانی که بحث کردید در این مورد ٬به نظر من هیچ شکی در مورد تبعیض زن و مرد نیست ولی این در تمام دنیا است.ولی فرقش در ایران و دنیا اینه که :در دنیا به زن ازادی دادن ولی از اون به عنوان ابزار برای تبلیغات٬برای رفع امیال...وغیره استفاده میشه ولی در ایران ازادی ها به عنوان شرع گرفته شده ولی یک مقدار شخصیتش احیا شده.(اگر خواستید بگویید شخصیت زن در بعد از انقلاب احیا نشده لطفا یک مقایسه کوچک از شخصیت زن در فیلم های قبل و بعد از انقلاب بکنید.با این دید که سینمای هر جامعه نشون دهنده فرهنگ اون جامعه است)ولی کلا زن هر جامعه باید خودش خودشو احیا کنه درجامعه ما خانمی وجود داره که برنده جایزه نوبل میشه و خانمی هم وجود داره که کنار خیابون منتظره ماشین مدل بالاست تا ...(این خانم دوم خودش می خواد که تو جامعه این نقشو بازی کنه اون تو هر جامعه ای باشه همینه
نگید فقر باعث این کاره خانم هایی وجود دارن که در عین فقر ولی شرافتمندانه زندگی می کنن .)پس باز هم میرسیم به اینکه از ماست که بر ماست.

اندیشه 1 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 10:40 ق.ظ http://www.andisheh-hay-e-man.blogsky.com

با درود فراوان
نمی دانم چرا وقتی صحبت از زن در جوامع غربی می شود،همه به یاد کتاب های دینی و اجتماعی دوران مدرسه می افتند
کدام استفاده ی ابزاری از زن؟
خط قرمز ما ایرانیان برای زنان حفظ عفاف و پاکدامنی است!
.برای همین وضعیت زنان در این جوامع برای ما قابل تحمل نیست
عفاف و پاکدامنی زن یعنی چه؟
یعنی محروم کردن زن به مدت ۲۰ سال و اندی از حقوق خود.
در جامعه ی ما تا قبل از ازدواج دختر باید از پدر حرف شنوی کند و بعد از ازدواج از شوهر!

آیا شما دقت کرده اید که اصطلاحاتی مانند زن گرفتن،شوهر کردن و.... همه و همه از جامعه ی سنتی مرد سالار ایران به ارث رسیده است؟
در جوامع غربی و شرقی مساله ی لباس پوشیدن و ... حل شده است.این ماییم که بعد از سالها گشت عفاف را برای جلوگیری از بدحجابی!!!! دایر کرده ایم.

اگر این سرکوبگری ها نباشد فساد هیچگاه در این جامعه رسوخ نمی کند.
دوستی داشتم که می گفت قبل از انقلاب مکانی به نام شهر نو وجود داشت(که همه ان را میشناسید).ولی اکنون تمام تهران و شهر های دیگر به شهرنو تبدیل شده است.
فکر می کنید ریشه ی آن چیست؟
فکر می کنید علت فرار دختران از خانه چیست؟
چون وقتی به سن تصمیم گیری رسیده است هنوز دیگران برایش تصمیم می گیرند.
تمامی زنانی که به روسپی گری کشیده می شوند بدون تردید از یک خانواده ی ناسالم به دامن اجتماع پناه برده اند.
حال بدلیل اینکه بسیاری از زنان در جوامع دیگر مانکنی را برگزیده اند،ما آن را به استفاده ی تبلیغاتی از زن نسبت می دهیم در حالیکه برای جامعه ی ما از آن به عنوان استفاده ی تبلیغاتی نام برده میشود چراکه در جامعه ی ما قابل هضم نیست.
شرع در این جامعه چه گلی به سر ما زده است؟
حتی در میان خبر های سانسور شده باز هم شاهد آمار بالایی در مورد سوء استفاده ی جنسی از زنان هستیم

Alireza - رضا 1 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 01:36 ب.ظ http://permanent-love.blogspot.com

غیر منطقی ترین قسمن حرفای شما:
>>>
پسندیده شدن!
مهریه ارزش بهره بری ازتن
تحقیر.........توهین
کتک خوردن .. گاهی همراه باالنگوی طلا!
نادیده انگاشتن.........
فروخته شدن............ به بها ویابهانه
خانه داری! شستن.......پختن......نظافت......بچه داری!
انتخاب ازسراجبار...
خانه پدر............... زندان موقت (اینو فقط ی‌کم قبول دارم. بعضی جاها اینجوریه. متاسفانه)
خانه شوهر........ ا سارتگاه همیشگی
لباس سفید....... عروسی ویا کفن....... کدامیک؟
نیمه انسا ن بودن..............دو= یک
..
سهم مرد ها
هوس بازی..........شهوت سیری ناپذیر
عاشقی!!.......... انتخاب کالا
خواستگاری!.......... نگاه خریدارانه
پسندیدن.........
تجاوزجنسی....... (نه ! توی خواستگاری و ازدواج، این حرف رو زدن اصلا درست نیست)
طلاق دادن.............
کتک زدن و تحقیروتوهین زنان........
برده داری مدرن...........
حرمسرا داشتن...........
شب زفاف!...... شب پادشاهی !!..شب تجاوز!!!!!!!! ( بخصوص با این قسمت به شدت مخالفم. خیلی به زنها توهین کردید با این حرفتون. اصلاً اینجوری نیست. توی یک ازدواج، دیگه به اون کار نجاوز نمیگن. اون کار توی دین و مذهب ما ثواب محسوب میشه. و... . به شدت مخالفم و اینجا غیر منطقی ترین قسمت حرفاتونه. کاش ی جایی بود بشینیم حسابی بحث کنیم. اما اینترنتی و... نمیشه. من شیرازم، فکر نمیکنم شما شیراز باشید. اگر بشه میتونم باهاتون رو در رو بحث کنم تا بالاخره یکی از ما قانع بشیم. اما اینترنتی اصلاً نمیشه بحث کرد)
درشهرسوخته زن....... تنهایک کالا برای خریدوفروش است.
..............................................................................
میدونم که توی همه ی جوامع زن مظلوم تر واقع میشه. حتی توی ایران. اما شما دیگه خیلی بی انصافی کردید و خیلی یک طرفه نوشتید. اصلا خیلی خانم ها رو کوچیک کردید

Alireza - رضا 1 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 01:38 ب.ظ http://permanent-love.blogspot.com

قسمتـــــــــــــــــــــــــــ دوم
.
درباره کتک زدن:
>>>
من از نزدیک شاهد چنین چیزی بودم. دوست ِ یکی از دوستام، خیلی بی رحمه و زنشو کتک میزنه. وقتی از نزدیکتر نگاه میکنیم، میبینیم زنه هم ی کم مقصره؛ اما حقش کتک خوردن نیست. خب، توی چنین مواقعی اگر زن از طریق قانوی شکایت کنه و اقدام کنه(نیازی به وکیل نیست، خانواده زن حمایتش کنن کافیه) میتونه حق شوهرشو بذاره کف دستش. در ضمن همه ی شوهرها اینجوری نیستن. خیلی کم هست تعدادشون.
اگر نیروی انتظامی جلوی زنی رو گرفته و کتک زده، من از اون بی خبرم. اون زن رو هم نمیشناسمو شاید مقصر بوده و کتک حقش بوده. شاید هم نه، اما قانون داریم. حقوق خانم ها اونجوری هم که میگید پایمال نمیشه. اونجوری که شما مظلوم نمایی کردید نیست. من غیر منطقی ترین قسمت حرفاتون رو اون بالا نوشتم.
حرف غیر منطقی زیاد زدید، که در این مجال نمیگنجه. فقط میتونم رو در رو حرف بزنم که فکر میکنم میسر نباشه.
..
چندتا کلمه حرف حساب شما
>>>
زن را باید فهمید
زن را باید بوئید
زن رابایدبوسید
زن را باید خندید
زن را باید نوشت
و اینجا دوباره حرف بی حساب شما >>> و...گاهی نه شاید همیشه زن رابایدگریست
..........................................................
ی کمی از نظر من >>>
وقتی یک یا چند خانواده برای تفریح آخر هفته، یا مثلاً مراسم سیزده بدر، از شهر خارج میشن، تا مثلاً یک روز را دور هم و در صمیمیت بگذرونن.
تا ظهر همه چیز خوبه. همه دور هم میگن و میخندن. حالا ظهر شده: خانمها باید نهار را آماده کنن و پذیرایی کنن. آقایان هم هنوز دارن با هم گپ میزنن. میان نهار میخورن و میگن: خانم فلانی، دستت درد نکنه، خیلی خوشمزه بود.
بعد از نهار، آقاین میشینن گل میگن و گل میشنون، تخمه میشکنن و... اما خانم‌های بیچاره، باید ظرف ها را بشورن. پذیرایی عصرانه انجام بدن. ظرفهای اون رو هم بشورن.
متاسفانه توی خیــــــــــــــــــــــــلی از خانواده های ایرانی (و بعضی خانوداده های بعضی از کشورهای اروپایی) چننین وضعیتی هست. آقایان حتی نمیتونن تصور کنن که ظرف شستن یعنی چی؟
آره، این یکی از بی انصافی هایی هست که معمولا در حق زنها میشه. بی انصافی هایی از این دست باز هم میشه مثال زد. البته وقتی با خود خانم‌ها حرف بزنیم، چندان هم از چنین وضعیتی ناراضی نیستن و شاید دیگه باهاش کنار اومدن. اما واقعا بی انصافی هستو واقعا تبعیض‌ه
..
نمی خوام طومار بنویسم. اما شما خیلی غیر منطقی نوشتید. خیلی توهین به زنها (و حتی مردها) کردید.
متاسفم

عرفان 1 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 02:14 ب.ظ

دورود بر استاد بی همتائی چون شما
از بیانات و نظراتتان لذت برده و نهایت استفاده را نمودم
امیدوارم بیشتر بتوانم از وجودتان بهر مند شوم

کالاندرا 1 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 03:26 ب.ظ http://mawara.blogfa.com

درود بر شما و ممنون از بازدیدتان

آرامشی که در بیرون بدنبال آن میگردی در درون توست. تنها باید چشمانت را باز کنی و آن را در خودت بیابی. هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند به تو آرامش دهد مگر خودت.

چشمها را باید شست
جور دیگر باید دید ...

شازده خانوم 1 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 03:39 ب.ظ http://shazdekhanoom.blogsky.com

من قبلا در این زمینه نظر خودم رو دادم.

نمیدونم... نوشته هاتون در مورد خیلی از خانومها صحیحه ولی همه نه... خط اول پستتون بسیار به دلم نشست.. اما باقیش بیشتر شبیه توصیف یه فیلم خیلی دردناک بود... از اون فیلمایی که ادم وقتی میبینه خدا رو شکر میکنه که جای هنرپیشه اصلی فیلم نبوده... همیشه یک مرد خوب در کنار ادم میتونه تموم اینهایی که شما نوشتید رو عوض کنه. به هر حال خوشحالم که خوندن این پست به من یاد آور شد که در خونه.... پدری داشتم که یک گوهر نایاب بود و اکنون شوهری دارم که خدا رو شکر جواهری نادر است... ممنون. به خاطر این که داشته های ارزشمندم رو به من یاد اور شدید گاهی فرشته ها هم وبلاگ نویس میشوند تا به ما که جوونیم و ناپخته تجربه های زیبایی را بیاموزند.... (البته جوون ۴۰ ساله!)

Alireza - رضا 1 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 07:13 ب.ظ http://permanent-love.blogspot.com

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
به وبلاگ این حقیر مراجعه کرده بودید. نوشته بودید
در قسمتی از نوشته هاتون گفته بودید که من اینجا احساسی حرف زدم و توی وبلاگتون احساسی نظر دادم.
اما در کمال صحت و سلامت اعلام میکنم کسی که احساسی مطلب(وبلاگ) رو نوشته شما هستید. فوق العاده احساسی و... . یا اگر همونطور که گفتید نوشته هاتون بر پایه ی تحقیق باشه باید بگم که کلیشه ای تحقیق کردید. و احساسات (فقط احساسات) بعضی از افراد رو وارد کردید که فکر میکنم اون افرادی که شما ازشون تحقیق کردید با خودشون و جامعه مشکل دارن. همینجوری دهنشون رو باز کردن و بدون فکر گفتن و شما نوشتید اینجا.
....................................................
بهترین نظر این قسمت رو تا این لحظه یاسمن خانم(چند قدم نزدیکتر به خدا) گفتن که ازشون تشکر میکنم.
همه ی حرفای ایشون رو که توی کامنتشون گفتن قبول دارم.
....................................................
امیدوارم از این به بعد احساسی و بدون تامل ننویسید. یا حداقل اگر مینویسید بگید که اینا فقط و فقط طرز تفکر خودتونه. یا اینکه تحقیقی کلیشه ای است.
خوبه که همه ی ما توی جامعه هستیم و داریم میبینیم جایگاه خانم ها رو. با شخصیت ها و بی شخصیت ها رو
....................................................
خدا نگهدار

آقارضای گل بادروود وتشکر
دوست خوبم

اگر شما حتی نوشته یاسمن را هم قبول داشته باشی برای من کافیست

چون یاسمن خودش بن مایه نوشته های مرا خوب میشناسه
بادقت نوشته اش را بخوان

درضمن من کجا به خانمها تو هین کردم واحساسی نوشتم پرفسور!

شما چرا ازحقایق فرار می کنی؟
اصلا شما می دانی شهرسوخته کجاست؟؟؟؟؟؟؟

چرا برای خودت تخیل کردی؟.......
هی میری عقب /////////// هی میاوی جلو........ داداش اینجا میدان جنگ که نیست

دفتردل نوشته های من است که سه برابر شما سن و تجربه دارم
پس سعی کن اندازه دانش خودت گام برداری

شما خانم که نیستی پس چرا ناراحت شدی؟
اتفاقا من درشیرازم تاساعاتی دیگر بیا تخت جمشید باهم گفتگوکنیم/// باشه؟

ولی فقط یک شرط داره واون اینکه تبادل اندیشه را با میدان جنگ اشتباه نگیری .. باشه؟

دوست خوبم... اگرقراراست کسی ازمن انتقادکنه این طبعا باید خانم ها باشند

شما خودت نوشتی که خانواده ات هم حرفهایت با آنکه خانم هستند قبول نکردند و حرفهای مراهم... درسته؟ پس چراپافشاری می کنی

بهرروی از اینکه تو جه کرده ای ممنونم ولی یادت باشد که اولا این نوشته درباره مردمان شهرسوخته است
ودوم اینکه قصد توهین ندارد ومطلب کلی است
.سوم اینکه یک آسیب شناسی اجتماعی است

برایت بهترین آرزوهارادارم
دیدار ما درتخت جمشید باشه؟

تندرست و موفق باشی آقا رضای گل

اندیشه 1 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 09:14 ب.ظ http://www.andisheh-hay-e-man.blogsky.com

با درودی گرم
با عرض ارادت نسبت به سهیک عزیز
متاسفانه پست اخیر حاشیه های فراوانی داشته است
این دوست گرامی ما یکبار می فرمایند من وقت خودم را در این وبلاگ هدر دادم و بعد از مدتی با آن کامنت های تند و تیز
برمیگردند
ایشان تکلیف خودشان هم مشخص نیست.
در ضمن اگر تحقیقات سهیک عزیز کلیشه ای است می توانند به نگاشته های زیبا و گیرای قبلی مراجعه کنند تا متوجه اشتباه خود شوند.
افسوس که این بحث به دلایلی به حاشیه کشیده شد.
افسوس...

بنفشه 1 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 11:31 ب.ظ http://banafsheh192.blogfa.com/

سهیک نازنین این پست بحث انگیز شده است و جالب.
دوست عزیز:(اقا رضا)زنان کتک میخورند /تحقیر میشوند /خانواده ای را میشناسم که همسر(مرد)زن را به قصد کشت میزند و بعد که حالش خوب میشود حساب میکند با این تعداد زخم چقدر باید دیه بپردازد /به همان میزان طلا میخرد و هدیه میکند.و زن بینوا با دو فرزند و خانواده گرفتار سنت مجبور به سازش است.میدانم در بعضی شرایط اقایون هم گرفتار مسایلی میشوند اما انها در قانون ما حق و حقوق محفوظ شده دارند.چرا سهم زن و مرد در دارایی نباید یکی باشد؟چرا هنگام فوت همسر یک هشتم دارایی مرد به زن میرسد؟چرا در صورت فوت پدر به پسر دو سهم و به دختر یک سهم میرسد؟این بی عدالتی نیست؟این بی رحمی نیست؟من خیلی حرف با شما دوست خوبم دارم.و اگر بخواهم حرفهای زنان را بگویم در یک کامنت نمیگنجد.

Alireza - رضا 1 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 11:43 ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
من از نویسنده ی وبلاگ خواهش میکنم ی جوی به این "اندیشه" بفرماییند که اگر من دوباره اومدم نظری دادم، شاید فقط بخاطر حضور نویسنده ی وبلاگ توی وبلاگم بوده و شاید اومدم اون حرفایی رو که بعضی ها فکر میکردن احساسی یا... بوده، براشون دلیلی بیارم.
من گفتم دیگه نمیخوام در این باره بحث کنم چونکه میدونم اینترنتی بحث کردن فایده نداره.
در ثانی من فکر میکنم چندان به " شما، اندیشه" مربوط نمیشه که من اینجا چی میگم و چکار میکنم. همونطوری که حضور شما به من مربوط نمیشه. پس دراین باره فقط من میدونم و نویسنده ی وبلاگ.
اهان اندیشه، نکنه "سهیک" توی تحقیقاتش از شما سوال کرده !!
باز هم میگم حضور من توی این وبلاگ فقط به خودم و نویسنده ی وبلاگ مربوط میشه. شاید دلیلی داشته
حالا چرا ناراحت شدید که من باز هم اومدم؟
با عرض معذرت از نویسنده ی وبلاگ.
خدا نگهدار

آقارضا بادرودی گرم...........

شما هم میرتوانید مانند بقیه دوستان نظرخودت را بنویسی ولی یادت باشد که:

اصو ل پایه تبادل اندیشه را رعایت کنی//////// ودراین راستا شما حق نداری به دوستان من وعقاید شان بی احترامی کنی////// ودرصورت تکرار من مجبور به حذف یاداشت های شما هستم.
شما سعی که فقط نظرخودت را درکمال آرامش و احترام بنویسی ودرمورد نوشته دیگران دخالت نکنی.......
من هیچ گاه به کسی تو هین نکرده و نمی کنم ولی شماهم پایت را ازگلیمت بیرون نگذار

همانطورکه میبینی تقریبا تمامی دوستان من موافق هستند و لذا ازتکرار مطالب ناهمرنگ و سطحی و غیرمستند شما وگاهی هم توهین آمیز هیچ گونه تاثیری دروجودحقایق این متن ندارد..........سعی کن کمی کتاب بخوانی و دراین مورد باافراد باتجربه گفتگوکنی..........

من توهین های شمارا تااینجا نادیده گرفته ام ولی هرگزبه شمااجازه نمی دهم به نظرات دوستانم بی احترامی کنی/////// پس حریم خودت را بشناس

تندرست و موفق و شلدکام و جستجوگر باشی

Alireza - رضا 2 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 12:08 ق.ظ

به نویسنده ی محترم وبلاگ
میگم ی پیشنهادی دارم
کاش بجای وبلاگ ی وب‌سایت زده بودید. انوقت مشهور میشدید. همه ی زنها به هم میگفتند برو فلان وبسایت رو بخون.
شنیدی! یک آسیب شناس و محقق حرفه ای مطالبی مینویسد.
وای چشماتو ببند، تصور کن چی میشه .... !!!
خیلی مشهور میشی. توی تلویزیون هم نشونتون میدن.
زنها هم میتونن همشون بالاخره احقاق حق کن. اصلا میگم شاید ی انقلابی شد و..
فقط ی خواهش دارم. میخوام وقتی به اونجا رسیدی، اسم منو هم بیاری. بگی فلانی خیلی مخالف حرفهای من بود. میخوام اونجا که رسیدی پوز منو به خاک بمالی. میخوام...
منم بیام توی تلوزیون جلوی همه ی مردم ایران از شما معذرت خواهی کنم. بگم راستش من از طریق وبلاگ نمیتونستم بفهمم که ایشان یک محقق و نویسنده ی حرفه ای هستن.
یعنی میشه همه ی چیزایی که گفتم حقیقت پیدا کنه خانم آسیب شناس!
راستی، حتماً میتونی بیای و منو ی کم آسیب شناسی کنی. از کجا معلوم، شاید روانشناس هم باشی. خودتو دست کم نگیر. تو میتونی
...........................................................
نمیدونم کی توی نظرش گفته بود: جلوی زنی گرفتن و کتکش زدن
منم ی کم حرف زده بودم دربارش. اما اون زنی که کتک خورده توی این مملکت میتونه شکایت کنه و احقاق حق کنه تا درس عبرتی بشه برای معدود کسانی که کتک میزنن.
حالا هر کی میگه من دروغ میکم، بیاد من ی کتک حسابی بزنمش، اونوقت بره شکاین منو کنه. بعد با چشم خودتون میبینید که حقوق زن اونقدرها هم نادیده گرفته نمیشه.
.... اهان، ببخشید که این حرفا رو زدم. نمیدونستم دارم روی حرف ی جامعه شناس و محقق حرفه ای حرف میزنم.
........................................................
با عرض معذرت؛ اگر قرار به تندخویی و بی احترامی باشه، من خیلی حرف بلدم که بگم.
فکر نمیکردم اینقدر مقرور و...
اگر به کسی بی احترامی کردم، معذرت میخوام. خب دیگه، واقعا دیگه اینجا نمیام، تا حاشیه ها از بین بره
>>> و حرف آخر به نویسنده ی وبلاگ: وقتی دارید به نفع خانمها حرف میزنید یا اینکه میشه گفت به ضررشون حرف نمیزنید، آخه کی میاد از شما انتقاد کنه؟
باز هم میگم، خوبه که دارم توی جامعه وضعیت و موفقیت . جایگاه و... خانم ها رو میبینم. حتی از بعضی هاشون(حالا یا خواهرهام، یا دوستان اینترنتی، یا...) درباره حقوق زن سوال میکنم. همونطور که قبلا گفتم توی وبلاگهای دیگه و یا... مطالبی از این دست خوندم، اما هیچکدوم به اندازه شما تند نرفته بودن (شاید هیچ کدوم جمعه شناس نبودن و یا خوب تحقیق نکرده بودن)

باز هم معذرت میخوام. برادر کوچک شما، علیرضا

[ بدون نام ] 2 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 05:01 ق.ظ

سلام دوست گرامی.من دوباره مطلب نوشتم چون بحث اینجا خیلی جالب شده .ولی این دفعه من بر عکس دفعات دیگه می نویسم.جسارتا یک مقدار انتقادی در مورد مطالب شما و بقیه دوستان.
ما ایرانیها استاد از کاه کوه درست کردنیم.ما ایرانیها همیشه دوست داریم بگیم مرغ همسایه غازه .ما ایرانیها هیچ وقت نمی گیم من هم اشتباه کردم و همیشه برای اشتباهاتمون دنبال مقصر بودیم.ما ایرانیها عادت داریم همدیگر را تمسخر کنیم و بگیم فقط من می فهمم.ما ایرانیها....
برای اینکه حرفهای منو متوجه بشید چند نمونه از حرفهای دوستانو تو پرانتز میارم:
(سهیک:خانه پدر............... زندان موقت

خانه شوهر........ ا سارتگاه همیشگی

لباس سفید....... عروسی ویا کفن....... کدامیک؟
اندیشه:نمی دانم چرا وقتی صحبت از زن در جوامع غربی می شود،همه به یاد کتاب های دینی و اجتماعی دوران مدرسه می افتند
کدام استفاده ی ابزاری از زن؟
بنفشه:زنان کتک میخورند /تحقیر میشوند /خانواده ای را میشناسم که همسر(مرد)زن را به قصد کشت میزند و بعد که حالش خوب میشود حساب میکند با این تعداد زخم چقدر باید دیه بپردازد /به همان میزان طلا میخرد و هدیه میکند.و زن بینوا با دو فرزند و خانواده گرفتار سنت مجبور به سازش است.)
دوستان چشماتونو پاک کنید جور دیگری نگاه کنید.
دوست من چرا فکر می کنی هر کاری تو غرب انجام میشه درسته.چرا فکر می کنید زن ایرانی همینه باید کتک بخوره بخاطراینکه سنت ودولت از مرد حمایت میکنه.
بلند شو حقتو از دنیا بگیر .تو زن ایرانی هستی دختر کوروش بزرگ.چرا نشستی دولت وشریعت حقتو بگیره.نشستی کتک میخوری بعد میگی سنت و دولت حقمو نمیده پس حقته کتک بخوری چون تو خودت دلت برای خودت نمی سوزه .نشستی دست ترحم دراز کردی بقیه دلشون بسوزه بعد تو اسمتو می زاری زن ایرانی .نه تو زن ایرانی نیستی زن ایرانی دلش شیره.
زن ایرانی اونی نیست که میره دبی و بخاطر پول پیش عرب ها می خوابه.امروز سالروز ازادی خرمشهر زن ایرانی اون زنی بود که پشت به پشت بقیه نذاشت یه ابسیلون از خاک مملکتمون دست عربها بیافته تا من و تو امروز راحت زندگی کنیم.
دوستان گرامی یک زن بزرگ ایرانی باشید و از در قدرت دنیا رو به اینجا بکشید.
گر تو مجذوب خراب اباد دنیایی
من اما جذبه ای دارم که دنیا را به اینجا می کشانم.
معذرت می خوام .
جسارت منو ببخشید.

حامد 2 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 05:03 ق.ظ http://www.hgsir.blogfa.com

سلام دوست گرامی.من دوباره مطلب نوشتم چون بحث اینجا خیلی جالب شده .ولی این دفعه من بر عکس دفعات دیگه می نویسم.جسارتا یک مقدار انتقادی در مورد مطالب شما و بقیه دوستان.
ما ایرانیها استاد از کاه کوه درست کردنیم.ما ایرانیها همیشه دوست داریم بگیم مرغ همسایه غازه .ما ایرانیها هیچ وقت نمی گیم من هم اشتباه کردم و همیشه برای اشتباهاتمون دنبال مقصر بودیم.ما ایرانیها عادت داریم همدیگر را تمسخر کنیم و بگیم فقط من می فهمم.ما ایرانیها....
برای اینکه حرفهای منو متوجه بشید چند نمونه از حرفهای دوستانو تو پرانتز میارم:
(سهیک:خانه پدر............... زندان موقت

خانه شوهر........ ا سارتگاه همیشگی

لباس سفید....... عروسی ویا کفن....... کدامیک؟
اندیشه:نمی دانم چرا وقتی صحبت از زن در جوامع غربی می شود،همه به یاد کتاب های دینی و اجتماعی دوران مدرسه می افتند
کدام استفاده ی ابزاری از زن؟
بنفشه:زنان کتک میخورند /تحقیر میشوند /خانواده ای را میشناسم که همسر(مرد)زن را به قصد کشت میزند و بعد که حالش خوب میشود حساب میکند با این تعداد زخم چقدر باید دیه بپردازد /به همان میزان طلا میخرد و هدیه میکند.و زن بینوا با دو فرزند و خانواده گرفتار سنت مجبور به سازش است.)
دوستان چشماتونو پاک کنید جور دیگری نگاه کنید.
دوست من چرا فکر می کنی هر کاری تو غرب انجام میشه درسته.چرا فکر می کنید زن ایرانی همینه باید کتک بخوره بخاطراینکه سنت ودولت از مرد حمایت میکنه.
بلند شو حقتو از دنیا بگیر .تو زن ایرانی هستی دختر کوروش بزرگ.چرا نشستی دولت وشریعت حقتو بگیره.نشستی کتک میخوری بعد میگی سنت و دولت حقمو نمیده پس حقته کتک بخوری چون تو خودت دلت برای خودت نمی سوزه .نشستی دست ترحم دراز کردی بقیه دلشون بسوزه بعد تو اسمتو می زاری زن ایرانی .نه تو زن ایرانی نیستی زن ایرانی دلش شیره.
زن ایرانی اونی نیست که میره دبی و بخاطر پول پیش عرب ها می خوابه.امروز سالروز ازادی خرمشهر زن ایرانی اون زنی بود که پشت به پشت بقیه نذاشت یه ابسیلون از خاک مملکتمون دست عربها بیافته تا من و تو امروز راحت زندگی کنیم.
دوستان گرامی یک زن بزرگ ایرانی باشید و از در قدرت دنیا رو به اینجا بکشید.
گر تو مجذوب خراب اباد دنیایی
من اما جذبه ای دارم که دنیا را به اینجا می کشانم.
معذرت می خوام .
جسارت منو ببخشید.


حامد 2 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 05:06 ق.ظ http://www.hgsir.blogfa.com

ببخشید ۲ دفعه نوشتم اسمم رو یادم رفته بود بدم.

venouse 2 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 07:30 ق.ظ http://www.venouse.blogfa.com



به هوای،بهاری می شتابی یا در آرزوی بهاری ؟

دل به امید داده ای یا به دلی امیدواری ؟

از آب و مهتاب و خاطره ، تنها یک لحظه ای، لحظه ی پریدن و رها شدن میان

بیم و امید و

در خواب سپید ابر، تنها یک رویا و چون بیدی در دست باد سرگردان .

اما لحظه های ناب ، بی تاب می مانند و بی پناه می گذرند و سایه ی آنها

همه جا ،

حتی خاطره را تاریک می کند ، سرد و تهی ، تنها و بارانی..........

دیگه نمی دونم چی بگم

اندیشه ای که اسیر است ، برای دل های بزرگیست

که همیشه به خاطر سکوتشان محکومند. و گاهی

آدمی تنها ، تجربه ی احساس دیگران ، برای

فراموش کردن و با احساس بودن است.

یاسمن 2 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 04:42 ب.ظ http://yasi5.blogfa.com

سهیک عزیز سلام
خوشحالم که اینقدر از زنها حمایت می کنید
به روزم و منتظر
شاد باشی و سبز

دختر هزار لبخند 2 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 10:34 ب.ظ http://sadeyes.blogfa.com

سلام .... سهیک عزیزم... با درودی گرم . سپاسی بسیار..... از این همه سعی و تلاش بی منتی که در جهت روشنگری نسل امروز... مبذول می دارین....
...... واقعا زیبا گفتین سهیک جان.... قبولتون دارم....
آمدم .... نظرمو بیان کنم... اما گویی کودتایی شده در این پست جدید....
خیلی جالب بود که نظرات دوستانو می خوندم....
و جالب تر از همه نظرات آقای محترمی بود که خیلی هم پافشاری می کردن در نظراتشون.... و از گفته هاشون بر می اومد( همونطور که اشاره کردن) اصلا؛ به هیچ وجه من اوجوه .... بسیجی هم نیستند.... خصوصا؛ از اشاره ای که به فرمایشات امام عزیز و مرحوممون ؛ اقا امام خمینی؛ کرده بودن... کاملا؛ مشهود و معلوم بود.....

و از صحبتهای بنفشه جان و اندیشهء عزیز که کاملا منطقی و بدون تعصب... خشک و یک طرفه بود.... بسیاار لذت بردم.....

اما سهیک جان .....همونطور که فرمودین اینجا صحنهء نبرد نیست... که اینقدر با تعصب ... به جنگ همدیگه بیایم....
.....
همیشه... این جزو قوانین طبیعت ... زندگی... و ... بوده... که ... هر موقع ... با تعصب ... و خشکه گرایی ....فکری بسته ... با موضوعات...اتفاقات.... عقاید دیگران....و و کلا زندگی رو به رو بشیم... هیچ چیزی که یاد نمی گیریم هیچ..... روز به روز بیشتر در جهل خودمون فرو می ریم....
... اما اگر روزی پذیرفتیم ... که شاید ... ما ... از آنچه که باید... کمتر می دونیم... و سعی کنیم که اگاهی بیشتری راجع به محیط پیرامون بدست بیاریم... همان روزی هست که که ما در جهت تعالی فکر و اندیشهء خودمون قدم بر داشتیم.....
اما گاهی ... بعضی قانونهای زندگی... خصوصا در ارتباط با خانمهای جامعه...ناشی اند از سنتهای غلط و پیش و پا افتاده....که در حکم احکام دینی... در قرون در مغز ها ... فرو رفته اند... و در واقع... یک معضل اجتماعی... و به گونه ای ... انواع تحقیرها... در لفافهء دین و ارزشهای اخلاقی یک مذهب خاص خود نمایی می کند.... که در واقع... گویی حکایت( دین را دام کردند... شکار خلق و صید دام کردند...) پیدا می کند....
با اجازه از شما ... طرف صحبتم را .. اقا رضایی که به گفتهء خوشون بسیجی هم نیستن... قرار می دم....
جناب اقای محترم....
کمی با خودتون صادق باشید.... اگر می تونید البته....
بیاین با کلمات بازی نکنیم....
و به جای صحبتهای منطقی... در ارتباط با زنان زجر دیده و پاک و نجیبی که از معمولی ترین حقوق خودشون هم بهره مند نیستند ... از زنان بد کاره ای که در هر جای دنیا ... پیدا می شوند... چه اینجا ... چه اروپا ... چه آفریقا... آمریکا ... و هر جای دیگری....صحبت نکنیم....
شما هیچ وقت دوست داشتید که یک خانم باشید؟؟؟؟ صادقانه؟
چرا؟
صادقانه؟
احساس می کنم ... گفته هاتون جنبه های مذهبی داشت... بیاید از دید معنوی به زندگی نگاه کنیم....مثل هم.....
من هم به همان خدایی که شما اعتقاد دارید اعتقاد دارم... و بسیار هم ایمانم قوی هست... و از این بابت از معبودم سپاسگذارم...
اما... اگر جوابهایی که دادید در ارتباط با مسائلی بود که در مذهبتان وجود داشت.... من یک کافر هستم....
ببینید.... خدای من... خدای عشق است و پاکی... نجابتها را ارج می نهد... راستی هار ا دوست دارد.... انسانیت را... معیاری برای سنجش انسانیت قرار داده..... و بین بندگانش فرقی هم نگذاشته.....
اگر در اعتقاداتتان .....
معیار های انسانیت... درست بودن... با انسانها انسانوار... رفتار کردن .... حقوق هر کسی را به درستی و برابری انجام دادن.....
بین زنان و مردان متفاوت است....
اگر زنان... ... اگر کمی در وظایف شان که در قانونهای مرد نوشتهئ ما حک شده است....کوتاهی می کند و لیاقت کتک خوردن دارند.....
اگر ... این حق به مردان داده شده.... که .... همسر و شریک زندگی خود را ملکی شخصی بداند.... و برای او ( به دلیل اینکه ناقص العقل است) تکلیف تعیین کند... و خود را صاحب و مالکش بداند....
اگر ... این حق به مردان ما داده شده است که دختران ما را از نوزادی به عقد خویشاوندان در آوردند.... چرا که...که عقل و شعور انتخاب راه و روش زندگی خود ندارن....
..........اگر این حق به مردان ما داده شده... که بعد از یه مدت... که زنشان دلشان را زد... زنی دیگری اختیار کنند و هر زمان... که مایل بودند... ان زن را طلاق دهند....و بی هیچ پشتوانه در جامعهای که دیگر پر از گرگ شده است .... رهایشان کنند.....
و هزار ها اگر دیگر....
...
اگر این اگر ها را خدای شما قرار داده....
خدای من خدای شما نیست....و دیگر بحثی نداریم....
.......
بیایید با خود صادق باشیم... و اگر جایی چیزهایی شنیدیم... که با تربیتها .... و عرف و سنتها... ی .... ما مغایر است.... اینچنین... به دیگران پر خاش نکنیم...و آنها را متهم به سطحی نگری نکنیم....
سهیک عزیز... مردیست... نجیب... چشم پاک.... با نزاکت... و آگگاه به آداب اجتماعی.... وفادار به زن و همسر.... دوست و همراه....
و من همانطور که به پدرم احترام می گذارم... احترام ایشان را بر خودم واجب می دانم.....
... ایشان نه برای خوش آمد من.... و نه خوش آمد دیگر خانمها این مطالب را نگذاشته..اند...
ایشان.... از فجایعی عینی و حقیقی و مستند حرف میزنند....از واقعیتهایی که وجود دارند.... از حقوقی که هنوز برای خود زنها هم نا شناخته اند.... از کوچکترین حقی که هر انسان دارد... آنهم... از دید یک انسان... با تمامی خصوصیتهای انسانی که شما مردها برای خود قائلید.....
اگر در دور و برتان ندیده اید....
اگر... طوری بزرگ شده اید.... که تمامی مسایلی که مطرح کردم... را کاملا حق خودتون می دانید... اگر ... در جامعه تا به حال به این موارد بر نخورده اید....
دوستانه: چشمانتون رو بیشتر باز کنید....
سعی کنید از چشم یک انسان..... نه از چشم کسی که حرفهای کلیشه ای را از کتابهای معارف حفظ کرده... و برای توجیه کارها و رفتار... مریض وار گرگ صفتان شهوت پرست... زنان بد کاره را مثال میزند.... عشوه و غمزهء زنان را توجیه رفتارهای زشت... و حیوانی... بلانسبت شما... حیوان صفتان نکنید....
بحث ما در ارتباط با زنهای زجر کشیده و بد بختی هست... که فقط به جرم زن بودن.... آنهمه شکنجه های روحی را متحمل می شوند... و شاید تا لحظهء مرگ هم از انسان بودن خودشان به تمامی معنا با خبر نشوند....
بله دوست من... بیایید کمی صادق باشیم...
همانقدر که انسانهای بد در دنیا پیدا می شوند... به همان تعداد انسانهای خوب و درستکار وجود دارند....

دختر هزار لبخند 2 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 10:50 ب.ظ http://sadeyes.blogfa.com

در ضمن دیدگاه و فکرتونو هم از دامنهء نظرات خواهرتون گسترده تر کنین.....
راستی.... همانطور که اشاره کردم.... سهیک عزیز... استاد و محقق .....و یک اقای محترم هستد....
و واقعا متاسف شدم که فهمیدم تا به حال در این اندیشه بودین که ایشون خانم هستند... می دانید چرا؟؟؟؟
چون لحن گفتارتون با یک ؛ خانم... هر چند هم که اشتباه کرده بودین.... .... دقیقا بیانگر... افکار و منش و رفتار شما با خانمهاست.....
موفق باشید....
به امید آنکه روزی.... سعی کنید... که.... طوری دیگر به زندگی... مردانگی تون..... و انسانیت نگاه کنید.....و زن ها....
واقعا براتون دعا می کنم....

سراب عشق 2 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 11:55 ب.ظ http://saraab2.blogfa.com

*عشق یعنی خلوت و راز و نیاز ..عشق یعنی محنت و سوز و گداز ..عشق یعنی سوز بی ماوای ساز ...عشق
یعنی(( نغمه ای از روی ناز))... عشق یعنی کوی ایمان و امید ..عشق یعنی یک بغل یاس سپید.. عشق یعنی یک ترنم از یه یار... عشق یعنی سبزی باغ و بهار ..عشق یعنی لحظه دیدار یار... عشق یعنی انتهای انتظار...

** عشق یعنی وعده بوس و کنار.. عشق یعنی یک تبسم بر لب زیبای یار.. عشق یعنی یک ترنم از حنین نای یار.. عشق یعنی حس نرم اطلسی... عشق یعنی ((با خدا در بی کسی ))..عشق یعنی همکلام بیصدا.. عشق یعنی ((بی نهایت تا خدا))...

سراب عشق 2 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 11:56 ب.ظ http://saraab2.blogfa.com

سالها میگذرد از شب تلخ وداع
از همان شب که تو رفتی و به چشمان پر از حسرت من خندیدی
تو نمیدانستی
تو نمی فهمیدی
که چه رنجی دارد با دل سوخته ای سر کردن
رفتی و از دل من روشنایی ها رفت
لیک بعد از ان شب
هر شبم را شمعی روشنی می بخشید
بر غمم می افزود
جای خالی تو را میدیدم
می کشیدم آهی از سر حسرت و می خندیدم
به وفای دل تو
و به خوش باوری این دل بیچاره خود
ناگهان یاد تو می افتادم
باز می لرزیدم
گریه سر می دادم
خواب می دیدم من که تو بر میگردی
تا سر انجام شبی سرد و بلند
اشک چشمان سیاهم خشکید
آتش عشق تو خا کستر شد
یاد تو در دل من پرپر شد
اندکی بعد گذشت
اینک این من...تنها...دستهایم سرد است
قدرتم نیست دگر...تا که شعری گویم
گر چه تنها هستم
نه به دنبال توام
نه تو را می جویم
حال می فهمم من...چه عبث بود آن خواب
کاش می دانستم عشق تو می گذرد
تو چه آسان گفتی دوستت دارم را
و چه آسان رفتی...
کاش می فهمیدی وسعت حرفت را
آه...افسوس چه سود
قصه ای بود و نبود

سپیده 3 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 08:09 ق.ظ http://7thpalizban.blogfa.com

سهیک گرامی سلام
با تشکرازشما که همیشه گلایه های زنان رافریادمی کنی

نوشته های شما همگی حقیقت ناب هستند چون درپشت این نوشته ها تجربه و شناخت قراردارد

اینها بخشی از حقایق درکشورهای عقب مانده ومذهب زده هستند که درآنها زن همان کالاست و خریدوفروش میشود

ازعقیده سطحی وناأگاهانه برخی بگذر چون هیچ نمی دانند
وراهت را هم چنان ادامه بده ما دوستان همیشه درکنارت هستیم

شعرها بسیارزیبا بود و نگاه شما همیشه به زنان انسانی است و نگرانی هایشان رادرک می کنی
کاشکی همه اینگونه زن رازیباتعریف می کردند

همیشه سالم وشادباشی

عشق به خدا شاهراهی به کمال 3 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 10:43 ب.ظ http://open.persianblog.com

سلام بر شما دوست عزیز و گرامی لینک وبلاگ شما را در لیست عاشقان دوست بسیار ارزشمندمان {وبلاگ منظومه عشق } یافتیم و با توجه به ارادتی که به ایشان داریم ... به دیدار شما آمدیم .. و همانطور که انتظار میرفت وبلاگ پر محتوی و ارزشمندی دارید با دل نوشته هایی زیبا ...دوست گرامی با توجه به نظرات ارزشمند شما و محتوی نوشته هایتان ، لینک وبلاگ (وب سایت) شما انتخاب شده است که در لیست لینک های وبلاگ (عشق به خدا شاهراهی به کمالhttp://open.persianblog.com ) قرار داده شود است لطفاً در صورت تمایل به تبادل لینک به یکی از شیوه های زیر به ما خبر بدهید :
1 از طریق ایمیل و با آدرس weblog_open@yahoo.com
2 از طریق یاهو مسنجر با آی دی weblog_open
3 از طریق سیستم commenting پرشیان بلاگ ( در پست "پرسش") در قسمت نظرات.
پس از مشاهده لینک ، لینک شما اضافه خواهد شد .
با تشکر از شما ...موفق باشید و سر بلند در پناه حق!

سراب عشق 4 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 03:32 ق.ظ http://saraab2.blogfa.com

خوش خوش خرامان می روی، ای خوشتر از جان تا کجا
شمعی و پنهان می روی، پروانه جویان تا کجا
ز انصاف خو واکرده ای، ظلم آشکارا کرده ای
خونریز دل ها کرده ای، خون کرده پنهان تا کجا
غبغب چو طوق آویخته، فرمان زمشک انگیخته
صد شحنه را خون ریخته، با طوق و فرما تا کجا
بر دل چو آتش می روی، تیز آمدی کش می روی
در جوی جان خوش می روی، ای آب حیوان تا کجا

۴-باد 4 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 05:04 ق.ظ http://4-bad.blogfa.com

سلام
زیاد خودتو ناراحت نکن
زنا موجودات عجیبین و قوی خیلی هم قوی
بدجوری خودتو وارد بازی پیچیده زنان کردی
مفروش عطر عقل بهندوی زلف یار
کانجا ......................
حقوق ؟کی میدونه یعنی چی؟

دنیای برتر 4 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 05:08 ب.ظ http://donyaie-bartar.blogsky.com

سلام سهیک گرامی... خیلی وقت بود اینجا نیومده بودم.....شعری در وصف زن که میتونست یکمم انتقاد داشته باشه که ننوشته بودی

سراب عشق 5 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 04:57 ق.ظ http://saraab2.blogfa.com

ماییم و در میکده تا یار چه خواهد دلبسته آنیم که دلدار چه خواهد
صد شکر کز آلایش کثرت برهیدیم در عالم وحدت دل بیدار چه خواهد
ما را هوسی نیست که در میکده شادیم در سینه دگر آه شرر بار چه خواهد
دل خون شد و جان رفت ز کف در ره جانان از ما دگر آن دلبر عیار چه خواهد
ما عقل رها کرده و سرگشته و مستیم از می زدگان عاقل هشیار چه خواهد
هر کس بد ما گفت نرنجیم و ندانیم آن بی خبر خام از این کار چه خواهد
گر نور ببخشند و نبخشند غمی نیست ماییم و در میکده تا یار چه خواهد

[ بدون نام ] 5 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 10:15 ب.ظ http://www.b-apachi-666.blogfa.com

سلام

خوبی دوست عزیز

بلاگ زیبایی داری من که از مطالب داخل وب لاگت از عکس هات و متن های زیبات

خیلی خوشم اومد به ما هم سر بزن ممنون می شم چون فکر نکنم که ضرر کنی

عزیز موفق باشی

ما به هر حال می پریم بی چشمو دل بی پروبال

ما به مشکی دل خوشیم دورنگی هارو بی خیال

هر کس دل خوش ما هم خوشیم به مشکی

یاعلی

مشکی پوشان ........مشکی بمونید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد