آخرین ترانه ی باران

هیچ کس تردامن نیست ـ دیگران می پوشند ومابرآفتاب نهاده ایم ـ شمس تبریزی

آخرین ترانه ی باران

هیچ کس تردامن نیست ـ دیگران می پوشند ومابرآفتاب نهاده ایم ـ شمس تبریزی

به عشق ودوست داشتن نگاهی تازه بیاندازیم................سهیک

هیچ کس تردامن نیست

همه می پوشند و

مابرآفتاب انداخته ایم............................شمس تبریزی

 

نخست الهام افروتن.

بسی جای شادمانی دارد که آگاه شدیم که این جوان اهل اندیشه وقلم بندرعباسی اکنون پس ازتحمل ده روززندان انفرادی اکنون درزندان اوین ودرشرایط نسبی خوبی قراردارد.امیدوارباشیم و تلاش کنیم که او هرچه زودتربه کانون گرم خانواده خودبازگشته و همانگونه که دوست دارددرموردادبیات کودکان به آفرینش گری بپردازد.

 

دوم ادامه به یادمانده های دوران زندگی سهیک

زندگی من ماننددوران زندگی همه سرشاراست ازلجظات خوش وناخوش وداستانی بلند دارد که ازحوصله این دفتربیرون است بنابراین سخن کوتاه می کنم وبا این متن آنرابه انتها میبرم که تنهابرای اهل اندیشه همین اشارات کوچک کافی است تا بدانند آنکه تلاش می کند تا دوست بدارد و عشق بورزد ودستها رابهم نزدیک کند کیست!؟

 

همه چیزوهیچ چیزدرباره خودم..............(4)...........سهیک

جوانی........

دربیست سالگی بکارمشغول شدم اگرچه انتخابم بیشترازسراجباربودتا انتخاب! ویادم هست که اولین حقوق دریافتی ام را صرف خرید یک دوچرخه کورسی نمودم وتا بااین کاربه آرزوی دوران نوجوانی ام جامه عمل پوشانده باشم.

 

دوران جوانی ام صرف نظرازضربه های عاطفی به خوشی وخوش گذرانی طی شدند..کار وعیش وعشرت درجمع دوستانی هم دل رقیقانی ازجنس محبت وصفا// شبهای بی شمارمستی وراستی // پرسه زدن درنهایت شادمانی درکوچه ها و خیاباههای امن // درشبهای مهتابی //  غرق صدای دلکش حمیراوهایده شدن // بوی خوش گندم وقصه دوماهی را ازبرکردن // بیتل ها ورولینگ استون وصفحات چهل وپنج دور// تام جونزودمیس روسوس وکلیف ریچارد// دیدن فیلم های نورمن وجری لوئیس // خوردن ماهی های قزل آلای مسیووارطان با چند آبجوی توبورک // وپیاده روی شنگول وش تا پارک دانشجو// گپ زدن ازهردری ازشاه وساواک تا چریکهای فدایی خلق ومجاهدین// ازچندپاره های نیما تا فروغ وشاملو وکسرایی تاغزلها ودوبیتی های خیام // ورفیقی که درزمان شنگولی می گفت: من وقتی بخانه می روم دهانم را آب می کشم و نماز می خوانم!! //سفرهای شبانه به شمال // جاده زیبا و پرپیچ وخم چالوس وتاصیح راندن وهمه گونه لذت بردن// وگذران دوران مجردی //بهترین و گواراترین  دوران// وسفارش های مادر: که بایدزودترسروسامان بگیری!!// وباشه چشم دیرنمی شودهای من!//

خیلی ها دوست دارند به دوران کودکی خودبازگردند! ولی برای من دوران جوانی بهترین دوران زندگی ام بود اگرچه هیچ زمانی دلم نمی خواهد به آن دوران بازگردم! مزه های خوش آن دوران را دردهان مزه مزه می کنم//

با تنی چند ازدوستان آن دوران هنوزرفیق هستم ودراین دوران هم سعی میکنم مانندآنروزها ازلحظه لحظه زندگی نهایت لذت راببرم با معاشرت با این دوستان نو و جوان ودرحال شکوفایی که مانند دانه های درآنها را دردریای احساس یافته ام....دوستان هم درد و هم آوا و همراه واقعی  دراین دنیای تازه پیوند ها...دوستان پاک وبی غل وغش ودورازریا و دروغ ونیرنگ....آنهایی که خود خوب دانند بی بهانه و عاشقانه دوستشان می دارم.