ایست گاه نخست............بیادجان فدای راه آزادی خسروگلسرخی
من هیمه ام
نه آنکه فکرکنی سرداست
که من درتهاجم کولاک یک جا تمام هیمه های جهان را انبارکرده ام
درپشت خانه ام
ودرتفکریک باغ ..........آتشم به تنهایی
من هیمه ام...............بشکن مرا ......برای اجاق سرد اتاقت
بشکن مرا.........آتشم بزن................من هیمه ام.
ایست گاه دوم........آمدم.......(سهیک)
آمدنم نه بشارتی بود..............نه طلوعی ونه پگاهی
ودرقیرگون ترین شب تاریخ............تنها اشارت کوچکی بود بفردا..........وتو! ای خسته دل بیا
بیا وباچشمانی باز......هم اشاره راببین هم راه را وهم پرتگاه را..........که
من تنها به اندازه توانایی یک کرم شب تاب
نوردارم وراه رابرتو می نمایانم
اکنون تو هستی وراه
گامهایت رااستواربگذار........بی هراس پیش برو
که تو خود می توانی دلیل راه گردی و همراه
و نوربیافشانی برهمه ی پیچ وتاب راه.............راهی بسوی آینده..
روزبزرگداشت مادر رابه همه ی مادران بویژه مادران عاشق وتا همیشه نگران و وفادارایرانی تهنیت می گویم