ایست گاه نخست....برگی ازدفتردل تنگی ها
دیارمن درانبوه متراکمی ازدود ومه وسرب گم شده است.
مشعل های شعله ورنماد دیاری است که بیشینه مردم آن سرمارا باتمامی وجودخود احساس می کنند.
طلای سیاه لقب داشته های آدمهایی است که تنها ازسیاهی اش بهره مندگشته بی آنکه رنگ طلایی اش رادیده و یا اثرش راحس کرده باشند.
انبوهی ازمردم گرسنه باکاسه های خالی درپشت خط فقر صف کشیده اند تابی عدالتی را درعریان ترین نوع ممکن بنمایش بگذارند.
کودکان کاربا دستهای ظریفشان خشت می زنند...گل میفروشند...کتک میخورند..تحقیرمیگردند تا چهره زشت دیگری ازفقروبهره کشی و بی سرانجامی را به نمایش بگذارند...آنها فرزندان درد و فقر و رنج اند.
دخترکان نوجوان وجوان درخانه با استبداد وخودرایی وشک وتردید و اندیشه وباورهای ناهمرنگ زمان پدر و مادر وبرادر وشوهر تحقیر می شوند و درجامعه با کوچک شماری ونابرابری و قوانین تبعیض آمیزمرد نوشته!....تنبیه وتهدید.
زنها..............مادرها...............این عاشق ترین ها........هم چنان عیال و ضعیفه! خوانده می شوند وبه شمارنمی آیند.
شلاق و کتک وضرب و زور و تحقیروتوهین وقتل.....گریه وشیون و فریاد و درماندگی و تسلیم..برنامه روزانه و هفتگی بسیاری از زنهایی است که در این برهوت دل تنگی ها ازنهایت درد پنجه بدیوارکشیده وبغض خودرافرومی دهند.
صبوری.......تحمل.......مدارا........ وپذیرش این قرارستم گرایانه:......ورفتن بالباس سپید و برگشتن با کفن همچنان سپید! رامجبوربه تحمل اند.
اشک و اندوه و درد است و مجال سکوت ازکف رها
اکنون زمان وصف گل وعشق وعیش و طرب و بهار نیست
فصل نیشترزدن به دمل های چرکین پنهان و پیدائیست
که تمامی پیکر واندام زنان وکودکان کاررادرنوردیده اند
می دانم که این بغض های فروخورده دیریازود...فریاد
واین اشکهای دل تنگی ومدارا.. سیل بنیان برافکن خواهند شد
تا کاخهای بتونی و اتمی ستم کاران را بنیان برافکنند
آی! باشماهستم سردمداران جهل و جنون وکشتار
بترسید...ازپینه های دست کودکان کار
ازسرریزی تحمل زنان ودختران دربند ناگزیروناچار
ایست گاه دوم......گوته ومنظومه فاوست.
من به جهان آنسوی مرگ لاقیدم
وهنگامی که این جهان ویران گردد باآن جهان انسی ندارم
زیرا من فرزندزمینم ورنج یا شادی را تنها دراین جایگاه ادراک می کنم
ودرآندم که تلخ ترکش می کنم...برای من یکسان است که حتی گیاهی از گورم نروید
زیرامراباجهان دیگرکاری نیست.....هیجانات آن جهان!هرنامی که داشته باشد کنجکاو نیستم وصفش را بشنوم
واینک..............آیادرآن سامان...............فرازرو فرودی هست یانه؟
ایست گاه آخر............سپاس و تقدیم دوستت دارم ها
ازگرانان جهان رطل گران مارابس!٬٬٬.........بچاست تاواژه دوستت دارم را به دوستان وفادار وهمیشگی ام تقدیم کنم
صبا-حاجیه-بنفشه-پری دخت-قاصدک-رعنا-شازده خانم-هانا-ملکه سبا-پرند-زهره-شاپرک-عسل-جواد-فرداد-یحیی-آرش-ابریشم-ترانه -ع-سربدا روآزیتا وهادی وگلدونه واندیشه ووو...............مهرافشانی تان پایدار.......دوستتان دارم بسیار
.
سلام
امیدوارم که ایران بتون خودشو بکشه بالا
موفق باشی دوست عزیز
منتظر حظور سبزت هستم
بایییییییییییییییییی
دوستت دارم ها
دوستت دارم ها
دوستت دارم ها
.
.
.
...
دوستت دارم را با من بسیار بگو
دوستت دارم را از من بسیار بپرس...
جاودانه ترین کلام عالم تقدیم تو باد....
من تورا دوست میدارم...
تو دیگری را دوست میداری
و مرا ...دیگری....شاید...!!
قلب دردمندت از انچه که بر سر ملت مظلوم و نااگاه ایران میاید با تمام حس انسانیم نه زنانه ام میفهمم.و امیدوارم همچنان زنده و سر حال بمانی در راه اگاهی رسانی به من نااگاه.
من درد مشترکم
مرا فریاد کن.
دوستت دارم.
سهیک جان با سلامی خوش
زبان گویای دردهای ماهستی
دوستت دارم بسیار ای فریادگر خستگی ناپذیر
ازاینکه من جزودوستان شماهستم خیلی خوشحالم
که این افتخارمن است
دوستت دارم فراوان
بدرود
::::::::::::::وای که چقدر با احساسید ......مرسی::::::::
اما
ما چند نوع دوست داشتن داریم/
یه جور دوست داشتن شرعیه.
یه جور دوست داشتن غیر شرعیه.
یه جور عشق به ولایته.یه جور عشق به دیانته.....
اما نمیدونم چرا من به بند دوم یه علاقه دیگه دارم..........
سهیک عزیز از اینکه با نوشته من موافق نیستی خوشحالم که این نشون دهنده هم عقیدگی ماست.
گاهی لازمه که از دید طنز به وقایع جامعه نگاهی انداخت تا به تلخی مسائل اگاه شد.
از اینکه هنوز توی وجود شما احساس نمرده خوشحالم.چون نشان از زنده بودن روح شما دارد.از اینکه به وبلاگ من توجه دارید واقعا خوشحالم.باشد که همیشه موفق باشید
سهیک نازنین سلام
خوبی؟
نوشته مملو از فریادت صدای ملیونها انسان دربند دراین خراب آباد است..
آفرین براین جنب وجوش عاشقانه تو
من هم شمارا بسیاردوست دارم و همیشه ازشما یادمی گیرم......موفق ترازهرروز باشی عزیز
razeghi par par shod bag dar chele neshast to be khak oftadi kamare eshgh shekast . ya hagh . be ma ham sar bezan
بهار کردن دلها چه کار دشواریست............و عمر شوق چه کوتا است بین ادمها...............میان تک تک دلها غمی سرخ است .و غم به وسعت یلداست بین ادمها............سلام دوست خوبم.ببخشید بدون اجازه وارد شدم و نوشتهای زیباتونو خوندم..منم اینبار تنهاییم و بدون تنهایی فریاد زدم ....خوشحال می شم پیش دریا بیای....
سلام دوست من ...
باز هم مثل گذشته ... بسیار زیبا بود (و دردناک)
این یکی پست من هم یکی دیگر از دردهای جامعه است ...
وبلاگ من به روز شده ، اگه مایل بودید سر بزنید ... خوشحال خواهم شد .
یا علی
سهیک جان سلام
ازنوشته هایت همیشه فریادی رسا بلند است
فریادی که از کوچه باغها
گذرها
محله ها
تاقلب سیاه دشنه بدستان خونخوار....طنین افکن است
مردی این چنین پیش تازرهایی رهایی
وشب شکنی این چنین هشیار
دستت را می بوسم ومی گویم دوستت دارم
ازشما ومحبت هایت ممنونم
شادوخندان وپیروزباشی همیشه نازنین یار
سلام
تلاش شما نیز قابل تحسین است زیاد هم است ...... مخصوصا ایستگاه اول خیلی قشنگ بود و درباره ی آن هایی گفته بودید که همیشه حقشون یا بهتره بگم حقوقشون پایمال میشه البته در بعضی جاها !و در مورد ایستگاه سوم هم باید بگم عجب تفاهمی .....! من هم تا آن مقدار که توصیفش را شنیده ام زیاد میلی به دیدارش ندارم شما چطور ؟
و ایستگاه سومم که احترام شما رو نشان میدهد که جای بسی آفرین گفتن را دارد .................
همیشه موفق باشید و پایدار
سلام ... ممنون از حضورت ... مثل همیشه از مطالبت لذت بردم ... و به قول صبای مهربانم ... من تورا دوست میدارم...
تو دیگری را دوست میداری
و او هم .... مهربان باش و سبز مثل همیشه
مثل همیشه عالی می نویسید
سلام
مثل همیشه از خوندن مطالبت لذت بردم
موفق باشید
سلام
عالی بود مثل همیشه...
موفق باشی...
یا حق
سلام
همیشه ازنوشته های شما درس می آموزم
درس آگاهی.........فریاد.........دریادلی
برایت آرزوهای شیرین آرزومی کنم
سهیک جان سلام
ازآشنایی با شما خوسندم یکی ازدوستان شما مراراهنمایی نمود وااکنون می بینم با چه قلم عاشق پخته ای آشناشدم
من هنوزوب ندارم ولی از نوشته شما هرسه ایستگاه بوی مهربانی وآگاهی به مشامم خورد آفرین برتوانایی های شما
سالم وپایداروموفق ترازپیش باشید
آشیان نو شاد .. / و جاودانه /
سلام
اینجا چرا مشکی شده ؟
راستی از من رنجیدین که لینکمو برداشتین ؟