ایستگاه نخست...یادی ازپروانه اسکندری و داریوش فروهر.
هفت سال پیش در چنین روزهائی پروانه اسکندری و همسروهمراهش داریوش فروهربادستان ناپاک
کارورزان جهل وجنون وجنایت دشنه آجین گردیدند.....یادشان تا همیشگی بودن با ماست.
پروانه اسکندری درکنار تلاشگری برای آزادی هم میهنانش یک سرایشگرنیز بود.
اورابگو...
هان ای بادسخن چین
درگذرگاه ستاره ها
درراه شیری آسمان
درشیپورت به بلندی صبحدم بدم
وترانه ات را درسکوتی ممتدتکرارکن
اورابگو
که درنگاهش...درامیدهایش مراتکرارکند
چونانکه من اورا
واینک جزتصویری از اونیستم.
ایستگاه دوم....سروده(شعر) چیست؟
برش ظریف ودقیق کوسه برگلوگاه زندانی؟ ویا
فشار دندانهای تیزگرگی برگردن آهوئی خسته...
ویا...پرتگاهی است که ازفرازآن دژخیمان سرایشگران رابه دره پرتاب می کنند!.
وشاید شعر را درنگاهی عاشقانه چنین می توان تفسیرکرد...
شعر....گره خوردگی و پیوند تنگاتنگ فکر و احساس است که درفورانی ازگل واژه های ناب و
درترادف وترنمی همگون وهموار ازپشت پرده اندیشه های زلال بسوی من و تو پرتاب می شوند.
سرایشگر.....سلاحی دارد به ظرافت برگ گل که با آن صخیم ترین سدهای زمان رابا کلماتی برنده
شکاف می دهد..تا نوررا ازدل سیاه ترین دهلیزهای زمان برمن و تو بتاباند
ایستگاه سوم....غلامحسین ساعدی(گوهرمراد)
بیست سال پیش دکترغلام حسین ساعدی داستانسرا نمایشن نگار وفیلم نامه نویس مشهور وبزرگ
ایرانی درغربت ناخواسته خوددرپاریس در سن پنجاه سالگی درگذشت.
ساعدی از نویسنده گان انسانگرای دهه چهل بود واز همان جوانی ذهنی خلاق و سری پرشور
داشت .ساعدی علیرغم میل به ادبیات وارد دانشکده پزشکی گردید و بعد از دردوره تحصیل
وپس از آن کارنویسندگی را پی گرفت..
ازجمله کارهای او می توان درزمینه رمان..توپ-تاتارخندان- غریبه درشهر ودرزمینه داستانهای
کوتاه به واهمه های بی نام ونشان-ترس ولرز- عزاداران بیل-ماردرمعبد-بهترین با با ی دنیا و
درزمینه نمایش نامه نویسی به آثاری چون جوب بدستان ورزیل-آی باکلاه آی بیکلاه- پنج نمایش
ازدوران مشروطیت- دیکته وزاویه-خانه روشنی-پرواربندان-وای برمغلوب-واتلو درسرزمین
عجایب نام برد...
ساعدی هم چنین به انتشار مجموعه ادبی تحت نام الفبا درایران همت گماشت که بعد ها درزمان
زندگی درفرانسه چهارچلددیگرازاین مجموعه را بچاپ رساند...ساعدی بی تردید یکی از نویسندگان
خلاق وانساندوست ایران بود که درزندگی کوتاه ولی پربارخود آثاربزرگی ازخودبرجای نهاد.
برای آشنائی بیشتر با این آفرینشگربزرگ ادبی می توانیدبه کتاب گوهرمراد مرگ ناخواسته
کارپژوهشی آقای اسماعیل جمشیدی را بخوانید..
سهیک گرامی
از نوشته ات بسیار یادگرفتم
یادگرفتم که باید مبارزان راه آزادی را قدرشناخت
یادگرفتن که شعریعنی چه
خوشحالم که باقلم شماآشناشدم
سالم و هم چنان پویا بمانی
هر بار تشنه تر از پیش می آیم...
نمی دانم چراهر بار کلامی از جنس سکوت می شنوم...مست می شوم!!
سلام سهیک نازنین
ممنون به خاطر مطالب عالی که مینویسی...
همچنان منتظر حضورت مهربانانه ات می مانم ...
موفق و پیروز باشی و سربلند
در پناه خودش
سلام
اول از همه باید بگم خیلی ممنون شما نسبت به من لطف دارین ............ و این که هر روز یکی از افراد بر جسته رو معرفی کنید خیلی خیلی خوب میشه ................
راستی نگفتین اون تکاب چی بود ؟
سلام دوست عزیزم...گرامی باد یاد جان باختگان راه قلم و آزادی...از لینک هم خیلی سپاسگزارم
جاودانه ، قلم اَت
سهیک عزیز من خیلی منتظر ایمیل شما بودم اما چیزی نگرفتم.
زنده یاد ساعدی را در ۱۳ سالگی شناختم و تاثیر عمیقی از او گرفتم.
سهیک جان سلام
خوبی دوست خوبم؟
خوشحالم که از بزرگان خرد و اندیشه وآزادی یادمی کنید
یاداین فرهیختگان همیشه در دل ماست
سالم و سرحال باشی عزیز
سلام
شما در یک پست از وبلاگم نظر داده بودید با آدرس یکی دیگه از وبلاگاتون .................بعد من به اون آدرس رفتم .........
اسم نویسندش مینو بود ......... به طور اتفاق به پروفایلش نگاه کردم نوشته بود ..........شهر تکاب .......... حالا من منتظر جوابتون هستم ؟
سلام.
یادشان گرامی باد......
تا بعد...
هم صحبتی با شما برای من افتخاره
منو سر فراز کردین...هر چند من زیاد فعال نیستم
اما از حضور شما خوشحال و مسرور می شم...
سپاس.
به خودم می بالم...
سر مستم از حضور شما...و از اینکه همراهیم می کنید.
می بالم از این افتخار...
امید که همیشگی باشم و همیشه برایتان آشنا...