آخرین ترانه ی باران

هیچ کس تردامن نیست ـ دیگران می پوشند ومابرآفتاب نهاده ایم ـ شمس تبریزی

آخرین ترانه ی باران

هیچ کس تردامن نیست ـ دیگران می پوشند ومابرآفتاب نهاده ایم ـ شمس تبریزی

دل نوشته چاپ شده ای از سهیک...آخرین ترانه ی ناخوانده ی باران.

نقطه.....سرخط

.........................

از شب نوشتم...ازسوز...

ازسرما...

ازعریانی باغ ها.

ازتنهائی تاغ ها

ازغار و غار نابهنگام کلاغ ها....

 

برنوشته ام خط کشیدند

ومن باز می نویسم

نقطه..............سرخط...---------------

 

از آبی در یا نوشیتم...

از بی تابی موجها

ازپرکشیدن بی بهانه تا اوجها

از تک...تک...نه....

که از ....فوجها...

 

نوشته ام را پاک کردند

ومن پرشورترزپیش می نویسم

نقطه............سرخط...------------------

 

از دیروز های امید نوشتم

ازامروز های دلتنگ

تا...فرداهای مبهم

ازرا های ناامن پرزراهزن...نوشتم

 

نوشته ام را به آب شستند..

ومن دلگرم ترزپیش...می نویسم

نقطه....سرخط....---------------------

 

ازآواز نوشتم

ازپرپرواز نوشتم

ازپارگی سیم های ساز نوشتم

ازبی واهمه شروع و بی مهابا...آغاز نوشتم

 

نوشته هایم را سوزاندند

خامه ای تیزتربدست گرفتم و نوشتم

نقطه.....سرخط ---------------------

 

ازجان بخشی  باران نوشتم...

از گل های خشکیده  درگلدان نوشتم

از تاق ترک خورده ی ایوان نوشتم

از بی روزنی زندان نوشتم

 

نوشته هایم را ربودند

شورم فزون ترشد

خامه را بخون دل آغشتم ونوشتم

نقطه....سرخط..---------------------

 

درکودکی نوشتن واژه ی نقطه را آموختم

در نو جوانی روش شروع را

درمیانسالی نوشتن خط را

واکنون درسراشیبی زندگی

این سه را باهم در آمیخته ام

وتا نفس راه گلو را بشناسد

هم چنان می نویسم.......نقطه....سرخط.._____________

 

 

بگذار خط بزنند...بگذار بربایند..بگذاربسوزانند..بگذارپاره کنند

در نهان خانه ی فکرم...هزارهزار گل واژه دلچسب شوق وشوروعشق

درصف انتشارایستاده اند........تازندگی هست..

تا توان و دریاوشی وهمت...بی بهانه می نویسم

نقطه....سر خط..--------- دوباره نقطه...سرخط...----------نقطه.

...........................................................................!

 گزیده ای از یک نوشته ی بلند

کرمانشاه..شهریور 83 سهیک ترانه ی گنگ باران.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

.